موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

نقش ائمه در احیای دین جلد 1

 

پیش گفتار

پیش بینی پیامبر خاتم (ص) از سر نوشت اسلام
قال رسول الله(ص):
«سیأتی زمان علی امتی لایبقی من القرآن الارسمه ولامن الاسلام الا اسمه یسمون به وهم ابعدالناس عنه» ١/١٦
زمانی برامت من خواهد آمد که از قرآن جز رسمش-خط و نوشته- و از اسلام جز نامش نخواهد ماند مردمان به این نام-مسلمان- نامیده می شوند، ولی آنان از همه کساز اسلام دورترند.

با برخورد به این پیشگوییسوالاتی خود نمایی می کند:
 مگر اسلام در زمان پیامبر به چه شکل بوده است.
 این اسلام بعد چه شده که از آن جز اسم باقی نمانده یعنی چه تغییر و تحریف های دینی در آن واقع شده است.
 امروز چگونه می توانیم به حقیقت اسلام دست پیدا کنیم و اصولا نقش أئمه معصومین (ع) در حفظ حقیقت اسلام چه بوده است و آن بزرگواران چگونه آن را به میان امت باز گرداندند و خلاصه اکنون چه باید کرد؟
سلسله مباحثی که در این نوشتار آمده جهت پاسخگوئی به سؤالات مذکور است که دو هدف عمده را دنبال می کند:
 اثبات بدعت ها و تحریفهایی که در دین(اسلام) انجام گرفته است بطوریکه جز اسمی از اسلام و خط و رسمی از قرآن باقی نگزاردند.
 مجاهدتهای أئمه معصومین (علیه السلام) در زدودن این بدعت ها و تحریف ها و برگرداندن اسلام حقیقی به متن جامعه
از مجموع این مباحث همچنین در خواهیم یافت که پیامبر اسلام (ص) با یک یک أئمه طاهرین (ع) دارای وحدت عمل و هدف بوده اند و یک نوع سنخیتی با هم داشته اند که با دیگران نداشته اند.
این بحث که اولین بار بدین شکل و تفصیل طرح می شود نیاز به مقدماتی دارد که به عنوان زیر بنایی برای آن، لازم است چند اصطلاح اسلامی را به طور دقیق بررسی کنیم.

 

اصطلاحات اسلامی

اصطلاحات اول،دوم و سوم
بررسی سه واژه «اله» ، «الله» ، «عبد» در لغت عرب و قرآن
• واژه اله:
این کلمه از ریشه اَلَه بر وزن کَتَب به معنای عَبَد گرفته شده و دارای دو معنی می باشد:
١- ستایش کرد و پرستش نمود.
٢- اطاعت کرد و فرمان برداری نمود.
و چون اله به معنای اسم مفعولی مانند کتاب به معنای مکتوب(نوشته شده) می باشد بدین ترتیب دو معنی پیدا می کند.
١- به معنای معبود (پرستش شده)
٢- به معنای مطاع (اطاعت شده)
و در قرآن نیز به همین دو معنی استعمال گردیده است مانند:
(اننی انا الله لااله الا انا فاعبدنی)١٧
همانا منم خدای یکتا هیچ معبودی جز من نیست پس مرا به یگانگی بپرست.

(أنه لااله الا انا فاعبدنی)١٨
بجز من خدائی نیست تنها مرا به یکتائی پرستش کنید.
(ارأیت من إتخذ الهه هویه)١٩
ای رسول ما می نگری کسی را که هوای نفسش راخدای خود قرار داده(یعنی از او اطاعت می کند)؟
• واژه الله:
اهل لغت گفته اند این لفظ اسم خاص و جلاله خداوند به معنی خالق جهان است که مشتق از لفظ اله بوده و در قرآن کریم همه اسماء حسنی از آنِ صاحب این اسم می باشد.
• واژه عبد:
حاصل کلام اهل لغت در این ماده آن است که عبودیت دارای دو معنی می باشد:
١-إظهارکوچکی و ذلت و خضوع
٢-اطاعت و فرمان برداری نمودن
و این دو معنی همان معانی است که برای اله گفته شد.
حال با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت:
فرق«اله» با «الله» این است که اله اسم جنس و عام است اما الله اسم خاص است، یعنی الله اسم خاص خداوند است ولی اله را اسم هرچیزی که بشر آن را به عنوان معبود خویش بپذیرد می توان به کار برد، گرچه الهی(حق) جز خداوند متعال نداریم. مثلا از طهران بعنوان پایتخت یاد می کنیم چون نام پایتخت ایران است. اما پایتخت، اسم خاص شهر طهران نیست. بلکه به بسیاری از شهرهای دنیا پایتخت گفته می شود.

حقیقت عبودیت در پرتو الوهیت
گفته شد «اله» نام هر معبود است یعنی هرکس که ستایش و پرستش شود، یا مورد اطاعت قرار گیرد، و انسان در برابرش تذلل
وخضوع نماید،
قرآن کریم از قول فرعون خطاب به موسی (ع) نقل می کند:
(لئن إتخذت الها غیری لأجعلنک من المسجونین)٢٠
یعنی اگر بخواهی از غیر من اطاعت کنی و در مقابل کسی غیر از من خضوع کنی وکرنش نمایی قطعا به زندانت خواهم کشید.
و یا در جای دیگر می فرماید:
(أرأیت من إتخذ الهه هوایه)٢١
یعنی آیا دیدی آن کس که هوای نفس خود را اله خود قرار داده است ؟ یعنی برای خواسته نفس و دل خود کار می کند.
بنابراین اگر بشر برای رضای خدا کارکند و خداوند را اطاعت نماید خدا را اله خود قرار داده است.
ولی اگر برای غیرخدا کار کند، غیر را، اِله گرفته است. نتیجه آنکه اله معبودی است که برای او اطاعت، عبادت، کرنش و ستایش می شود، رضایت او دنبال می گردد. و طبعاً مطیع وستایش کننده او هم می شود عبد او. به همین دلیل است که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(وما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه أنه لا إله الا أنا فاعبدون)٢٢
«هیچ پیامبری پیش از تو نفرستادیم مگر آنکه به او وحی می فرستادیم الهی جز من نیست پس مرا عبادت و اطاعت کنید.»
گفتاری است از امام جواد(ع) که شناخت ما را نسبت به این اصطلاح اسلامی تکمیل و روشن می کند.
امام جواد(ع) می فرماید: «من اصغی الی ناطق فقد عبده»٢٣
یعنی هر کس گوش جان به سوی گوینده ای بسپارد در حقیقت او را عبادت کرده است. در ادامه روایت آمده است که اگر گوینده از خدا سخن بگوید شنونده خدا را عبادت نموده است و اگر از ابلیس سخن بگوید و شیطانی صحبت کند شنونده عبادت ابلیس را انجام داده است.

 

 

برای دانلود بقیه این مطلب بر روی دانلود کلیک کنید .

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.