موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

تاریخ پیامبر و خاندانش جلد 5

درس اول

نجمه در انتظار فرزند

حميده مادر امام موسي بن جعفر و همسر گرانقدر امام ششم جعفربن محمد الصادق بود. او كه از اهالي مغرب (اندلس سابق) بود با خانمي بنام نجمه كه او هماهل مغرب بود آشنا شد و نجمه در كنار حميده از تربيتهاي اسلامي بطور كامل بهره‌مند شد. نجمه به حميده كه از او درسهاي فراواني گرفته بود احترام زيادي مي‌كرد تا آنجا كه سعي مي‌كرد در كنار او ننشيند.

يكي از روزها حميده، پيامبر خدا(ص) را درعالم خواب ديد كه به او فرمودند: اي حميده! نجمه را به پسرت موسي ببخش، همانا بزودي بهترين فرد روي زمين از او متولّد مي‌شود. حضرت حميده به اين دستور عمل كرد و نجمه را كه كنيري بود به فرزندش موسي بخشيد. و به او گفت:

«پسرم نجمه بانوئي است كه بهتر از او را نديده‌ام، او را همسر تو نمودم و به تو سفارش مي‌كنم كه به او نيكي كني»

در اين زمان كه كمتر از بيست سال از عمر امام موسي‌بن‌جعفر مي‌گذشت، نجمه را بعنوان همسر پذيرفت و پس از شهادت پدر به امامت و جانشيني پيامبر رسيد.

در همين سال نجمه باردار شد و خودش چنين تعريف مي‌كند: از هنگاميكه به پسرم علي‌بن موسي باردار شدم، هيچگونه احساس سنگيني نكردم، هنگاميكه مي‌خوابيدم صداي تسبيح و حمد خدا را در رحم خود مي‌شنيدم و هراسان از خواب بيدار مي‌شدم. نجمه قبلاً از شوهرش حضرت موسي شنيده بود كه پيامبر خدا در عالم خواب به او خبر داده كه از همسرش نجمه فرزندي بوجود مي‌آيد كه بعد از او بهترين اهل زمين خواهد بود .

پيامبر (ص) به او سفارش كرده بود كه نامش را «علي» بگذار و نيز فرموده‌ بود: خوشا بحال كسي كه او را تصديق كند و واي بر كسي كه او را انكار نمايد.

ماههاي انتظار نجمه بسر آمد و در روز پنجشنبه 11 ذيقعده سال 148 هجري، علي در اولين سال امامت پدرش پا به عرصه وجود گذاشت.

حضرت نجمه مي‌گويد: پس از ولادت فرزندم علي، پدرش موسي‌بن جعفر بر من وارد شد و فرمود: اي نجمه! كرامت پروردگار بر تو گوارا باد. نوزاد را كه در پارچه سفيدي بود به حضرت موسي دادم و ايشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و آب فرات طلبيد وكام او را با آب فرات برداشت و سپس به من فرمود:

«اين كودك را بگير كه باقيمانده خدا بر روي زمين مي‌باشد .»

او امام است

1 ـ مُفَضَّل بن عُمَر كه قبلاً با نام او آشنا شده‌ايد و امام صادق(ع) كتاب توحيد را براي او املاء كرد مي‌گويد: روزي نزد حضرت كاظم(ع) رفتم، ديدم فرزندش علي را كه كودكي خردسال بود در بغل گرفته و مي‌بوسد و بر شانه‌اش مي‌نهد و به سينه‌اش مي‌چسباند و مي‌گويد: «پدر و مادرم فدايت، چقدر خوشبو و زيبا هستي و برتري تو بر ديگران آشكار است.» من به امام موسي كاظم گفتم فدايت شوم، به گونه‌اي محبت اين كودك بر قلبم افتاده كه جز شما محبت هيچ كس به اين اندازه در قلبم جا نگرفته است.

امام كاظم(ع) فرمود: مقام اين كودك نزد من همچون مقام من در نزد پدرم مي‌باشد و سپس آيه 34 سوره آل عمران را خواند كه مي‌گويد: «آنان فرزنداني بودند كه پاكي و فضيلت را از يكديگر گرفته‌اند.» مفضل مي‌گويد پرسيدم: اين كودك همان است كه بعد از شما صاحب امر امامت است؟ فرمود: آري ! كسي كه از او پيروي كند راه رشد و هدايت را مي‌پيمايد و كسي كه از او نافرماني كند به راه كفر مي‌رود.

2 ـ محمدبن سنان كسي بود كه زمان سه امام يعني امام موسي‌بن جعفر و امام علي‌بن موسي و فرزند ايشان حضرت جواد را درك كرد. او مي‌گويد: حدود يكسال قبل از اينكه امام كاظم دستگير و در عراق زنداني شود روزي به منزل ايشان رفتم و امام را با فرزند نوجوانش (حدود 15 ساله) ديدم. امام(ع) به من فرمود: امسال اتفاقي مي‌افتد ! از اين حادثه ناراحتي نكن (شايد اشاره به زنداني شدن خود امام باشد) سپس نگاهش را به زمين دوخت و با دستش به زمين زد ، آنگاه دستش را بسوي من بلند كرد و فرمود: خداوند ظالمين را گمراه مي‌كند و خدا هرچه بخواهد انجام مي‌دهد. پرسيدم: جريان چسيت؟ فرمود: كسي كه به اين فرزندم ظلم كند و امامت او را پس از من انكار كند مانند كسي است كه در حق علي‌بن ابيطالب ظلم كرده و امامت او را پس از پيامبر(ص) انكار كرده است. من از اين سخن دانستم كه امام به اين وسيله پايان زندگي خودش را به من خبر مي‌دهد و امامت فرزندش را خبر مي‌دهد.. لذا در پاسخ گفتم: قسم بخدا كه اگر طول عمري به من بدهد حق فرزندت را به او خواهم رسانيد و به امامتش اقرار خواهم كرد.

امام كاظم(ع) فرمود: اي محمد! خداوند به تو طول عمري ميدهد كه امامت او را و امامت جانشين او را درك مي‌كني . پرسيدم: چه كسي جانشي اوست؟ فرمود: محمد فرزندش. پرسيدم: من تسليم امر او مي‌شوم؟

امام فرمود: بلي اينچنين نام تو را در كتاب اميرالمؤمنين يافتم. سپس فرمود: اي محمد! تو در ميان شيعيان ما از برقي كه در شبي تاريك جستن كند روشن‌تري ، سپس فرمود: اي محمد! مفضل، دوست صميمي من بود كه با او انس مي‌گرفتم و آندو نفر با تو انس مي‌گيرند و به تو علاقمندند و آتش دوزخ بر تو حرام است.

3 ـ دوادبن زَرْبي مي‌گويد: روزي پولي را براي امام موسي كاظم(ع) آوردم، امام بخشي از آنها را گرفت و بخشي ديگر را نگرفت، پرسيدم چرا بقيه پول را تحويل نگرفتيد ؟ امام(ع) فرمود: پس از من، آنكه جانشين من است، از تو درخواست مي‌كند. زمانيكه خبر فوت امام رسيد، امام رضا(ع) كسي را فرستاد و از من بقيّه مالي را كه به پدرش داده بودم درخواست نمود من مال را تحويل دادم و دانستم كه علي‌بن‌موسي جانشين پدرش مي‌باشد.

سؤال‌هاي اين درس

1 ـ‌ چگونه نجمه به همسري امام موسي بن جعفر(ع) درآمد؟

2 ـ حضرت نجمه از زمان بارداري خود چگونه تعريف مي كند؟

3 ـ چه كسي فرزند نجمه را نامگذاري كرده بود و در چه تاريخي بدنيا آمد؟

4 ـ امام كاظم(ع) به مفضل بن عمر در مورد پيروي كردن از فرندش علي بن موسي چه فرمود؟

5 ـ امام كاظم (ع) چگونه امامت فرزندش علي بن موسي را براي دودبن زربي بيان كرد؟

 

 

برای دانلود این کتاب بر روی دانلود کلیک کنید.

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.