موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

اسلام در مسیر تاریخ علامه عسگری جلد 4

بخش اول: حکومت امام حسن(ع)

فصل اول:رويدادهاي حكومتي درزندگي امام حسن (ع)

معرفي امام حسن

برای درک و فهم اسرار صلح امام حسن با معاویه و حکمت آن ، ابتدا باید شرایط زمانی و مکانی و اوضاع اجتماعی پیش از صلح را بررسی نماییم ، تاموضوع مورد نزاع و دیدگاه طرفین برای ما روشن گردد. سپس چگونگی شکل گیری صلح و حکمت و مقتضیات آن را بررسی و تحلیل نماییم ، و چون مهم ترین مسئله از دید امام مجتبی به یقین ، اسلام و حفظ آن از تحریف بوده ، لذا در ابتدا به تعریف اسلام می پردازیم و آنگاه ، به تحریف اسلام و چگونگی آن در این دوره تاریخی به اجمال اشاره می کنیم و به دنبال آن ، به شرایط و موجباتی که به صلح منجر شد، می پردازیم.

1-1-تعریف اسلام

اصول و کلیات اسلام که شامل : عقاید ، احکام و معارف اسلامی است، در قرآن کریم ، به اجمال آمده است؛ ولی شرح و توضیح و تفسیر و بیان آن را از احادیث پیامبر بگیریم، چنان که عینیت و تجسم آن هم از سیره آن حضرت و سایر معصومان معلوم میشود.

2-1-تحریف و منع ازروایات حدیث پیامبر

چنان که در بحث های درباره « نقش ائمه در احیای دین» بیان داشتیم ، شریعت آسمانی در امت های گذشته ، به وسیله متکبران و زورمندان هر امتی تحریف می شد و آنان ، هرچه از شریعت ، از جمله مواردی از کتاب های آسمانی را مخالف هوای نفس و امیال خود می دیدند، کتمان و تحریف می کردند؛ اما چون مشیت خدای سبحان برآن بوده تا قرآن کریم از دستبرد توطئه وتحریف ، مصون و محفوظ ماند، اصول شریعت خاتم الانبیا در قرآن کریم قراردارد و نبوت و رسالت به این شریعت ، ختم می گردید، لذا مواردی که مخالف هوای نفس و خواسته دل زورمندان این امت بوده ، در قرآن نیامده ، بلکه در احادیث پیامبر خدا آمده است؛ یعنی احادیث پیامبر نیز وحی خداست؛ ولی بر زبان پیامبر خدا،نه با لفظ قرآنی.

برای نمونه ، این معنا را در روایت عبدالله بن عمروعاص[1]می یابیم . او می گوید: قریش مرا از نوشتن حدیث پیامبر خدا نهی می کردند و گفتند : تو هر چه را پیامبرمی گوید می نویسی ! پیامبر خدا هم انسانی مانند دیگران بود. در حال خشنودی و غضب سخن می گفت و این گونه سخنان ، اعتباری ندارد![2]

این گونه برخورد با حدیث پیامبر تا آنجا استمرار می یابد که خلیفه دوم می گوید: « حسبنا کتاب الله»؛[3]یعنی ما نیازی به حدیث پیامبر خدا نداریم و خلیفه اول ، پس از بیعت و استقرار حکومت می گوید: از پیامبر خدا، حدیث رواین نکنید و هرکه از شما چیزی پرسید ، بگویید: کتاب خدا در میان ما و شما هست. حلالش را حلال بدانید و حرامش را حرام .[4]

این…بدان جا رسید که خلیفه دوم ، عمر، دستور داد همه احادیثی را که صحابیان نوشته بودند ،جمع کردند و در آتش انداخته ، و سوزاندند.[5] پس از آن نیز به هریک از صحابیان که از مدینه به دیگر شهرها می رفتند ، می گفتند که نباید حدیثی از پیامبر خدا رواییت کنند و هنگامی که سه نفر از آنها دستورش را نادیده گرفتند و برای مردم از پیامبر خدا حدیثنقل کردند ، آنان را به مدینه احضار کرد واز سفر به دیگر بلاد اسلامی بازداشت.[6]

 

هنگامی که پیامبر به دستور الهی بین مسلمانان در مدینه پیمان برادری برقرار ساخت ،بین عبد الرحمن عوف قریشی و عثمان ، پیمان برادری بست. خلیفه دوم ، عمر نیز او را در شورای شش نفره برای تعیین خلیفه گذاشت و او باعثمان بیعت نمود. عبدالرحمان در سال 31یا 32هجری در مدینه وفات کرد. صاحبان صحاح ، 65 حدیث از او روایت کرده اند. شرح حال اودر جوامع السیرة ص 279و عبدالله بن سباء ج1آمده است. و عبدالله بن حذیفه ، شرح حال او را نیافتیم . شاید عبدالله بن حذافه قریشی باشد که از پیش گامان مهاجر بود و درزمان خلافت عثمان در مصر وفات کرد( تقریب التهذیب، ج 1ص 409).

و ابو درداء عویم یا عامر بن مالک انصاری ، پس از هجرت اسلام آورد و در غزوه خندق و بعد ازآن ، حضور داشتو پیامبر خدا میان او و سلمان ، پیمان برادری بست . وی درزمان عثمان ، قاضی دمشق شد و در سال 32 یا 33 هجری وفات کرد. صاحبان صحاح ، 79 حدیث از او روایت کرده اند. شرح حال وی در اسد الغابة ( ج 5ص 159ـ 160و ص 187ـ 188) و جوامع السیرة ص 277آمده است.

 

 

برای دانلود این کتاب بر روی دانلود کلیک کنید .

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.