موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

نگاهی نو به عبدالله بن سبأ

مقدمه

الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينا محمّد و آله الطّاهرين.

سؤالاتي چند دربارة شخصيت عبد الله بن سبا و جايگاه تاريخي او در نزد شيعه، به دست ما رسيده است. به روشني در مي­يابيم كه بعضي از اين پرسش­ها، از خاستگاه هشياري و فهم و منطق سرچشمه گرفته و سؤال كننده براي روشن شدن موضوع، به طرح آن مبادرت كرده است.

مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام در راستاي پاسخ به سؤالات اين دسته از مخاطبان، به تأليف كتاب ارزشمندي در اين زمينه به نام «حقيقه التشيع» مبادرت ورزيده است، كه توجه خوانندگان بيدار را به مذهب شيعه و شئون و جايگاه درخور توجّهي كه از ابتدا در عرصة دين، برخوردار بوده است، جلب مي كند.

اما برخي از اين سؤالات، از رهگذر دشمني بوده و سؤال كننده، سعي كرده است تا با هدف جلوگيري از وحدت و انسجام صفوف مذاهب اسلامي، كه هدف نهايي استكبار جهاني را تأمين مي كند، بذر اختلاف و نفاق را در ميان آنان بپراكند.

متأسفانه بايد اذعان كرد كه در عصر حاضر، تعدادي از مزدوران و جيره­خواران آنها، اقدام به سياه نمايي آوازه ی شيعه كرده و با جديت تمام، سعي در چسباندن انواع برچسب هاي اتهام به مؤمنين از پيروان مذهب اهل بيت عليهم السلام دارند كه يكي از اين اتهامات، بهره­برداري از افسانه عبد الله بن سبا است.

با اين ادّعا كه اين شخصِ يهودي، همان كسي است كه اساسِ تشيع را پايه ريزي كرده است. اين اشخاص با طرح چنين شبهاتي، در مسير توطئه‌هاي استعمار جهاني ستمگر قرار مي‌گيرند.

اين، تنها هدف آنان از طرح سؤالاتي از اين دست بوده وقصدشان رسيدن به حق و واقعيت نيست وگوش شنوايي براي شنيدن، و دلي براي فهم و درك حقايق ندارند والبته پاسخ ما براي آنان، هرگز مفيد فايده نخواهد بود. آنان همان سبُك مغزان ناداني هستند كه خدا درباره ی آنها به پيامبر خود مي­فرمايد: «و أعرِض عَنِ الجاهِلين» ؛ و از نادانان رويگردان شو.

امّا با اين همه، اگر در ميان آنان كسي پيدا شود كه قصد پيروي از راه هدايت و رشد را داشته باشد، وي را به استفاده از كتابي گرانسنگ از متفكّر ممتاز، استاد «اسد حيدر» با نام: «الإمام الصادق و المذاهب الأربعه» ؛ بخش مربوط به تحقيق دربارة افسانه عبد الله بن سبا، راهنمايي مي­كنيم؛ كه حق مطلب را در اين زمينه ادا كرده است.

مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام نيز، در همين راستا اين بخش از آن كتاب را با تحقيق و نگارش جديدي آماده كرده و اين جزوه را، در شرح مطالب مربوط به عبد الله بن سبا، به عنوان چهل و سومين بخش از مجموعه «در مكتب اهل بيت عليهم السلام » به اصحاب انديشه و فضيلت ارائه نموده­ است.

اميدِ آن داريم كه خداوند، توفيق هدايت به راه حق را، نصيبمان كند كه او ما را بس و بهترين وكيل است.

– پیش درآمد

كمتر پيش مي­آيد كه كتابي درباره تاريخ اسلام نوشته شود و عبد الله بن سبا، اوراقي از آن را اشغال نكرده و محلي از بحث در آن كتاب، نداشته باشد.

تاريخ نگاران، اين مرد موهوم را به اَشكال و صور مختلف به تصوير كشيده­اند. آنان وي را به عنوان قهرماني مطرح مي­كنند كه در ماجراهاي هول انگيز وارد شده و رنج سفر را بر خود هموار نموده و به مهاجرت از شهري به شهري پرداخته، از مدينه به مكه، از مكه به بصره، از آنجا به كوفه و سپس به شام رفته، وصحراها و بيابان­ها را در نورديده است. جايي نيست كه او نرفته باشد؛ گويا كه موجي شتابان يا برقي جهنده بوده و سرعتي معادل سرعت صوت داشته است!

وي دعوت كننده به الحاد و شرك بوده، مردم را با نظريات و آراي خود گمراه نموده، عقل­هاي آنان را با تفكّرات مسموم خود آلوده كرده، آنان را به اصول و مباني يهود و عقايد زردشتي فرا خوانده، بر عقول مردمان چيره بوده وبر افكار آنان سيطره داشته است؛ بدان سان كه چون سخن مي­گفته، تصديق مي شده و چون فرمان مي­داده، اطاعت مي‌شده است. او جماعت عرب را، با عصاي خود به هر طرف كه دلخواهش بوده، مي­رانده، تا جايي كه به عقيدة گزافِ اين دسته از تاريخ نگاران – العياذ بالله – جمعي از صحابه نيز، تابع او شده و پذيراي عقايد و اصول وي گشته اند.

بسي گزافه گويي است، كه شخصيت­هايي چون ابوذر كه فارغ التحصيل مدرسة محمدي است، يا عمار بن ياسر را كه خود و پدر و مادرش در راه اسلام، متحمل آن شكنجه­هاي طاقت ­فرسا شدند، از ياوران عبدالله بن سبا وترويج كنندگان عقايد و متأثّر شدگان از افكار او دانسته­اند!!

بنابر نظريه نادرست اين دروغ پردازان، نهضت انقلابي ابوذر بر ضد زراندوزاني كه بيت المال مسلمانان را ملك طلق خود دانسته و بندگان خدا را بردگان خود به حساب مي­آوردند، از آثار تفكّرات عبد الله ابن سبا و قيام ابوذر عليه عثمان، از دسيسه­هاي او بوده است!! جنگ جمل در اثر تعصّب وي ايجاد شده؛ جنگ صفّين به علّت وجود وي روي داده؛ اصول تشيع از تفكّرات و نظريات او شكل گرفته و….

چه تفكّرات مسخره وحقيري و چه خيالات سبك مغزي!!! ببينيد نابودي حقّ و آشكار شدن باطل تا به كجا رسيده است؟!!

بزرگ­ترين خطر، اين است كه پرده­اي ميان عقل و حقيقت كشيده شود و تفكّر بشر، در تاريكي­هاي اختلاف و گمراهي و تحريف درافتد؛ كه نتيجة چنين امري، تصديق افسانة سراسر دروغ عبدالله بن سبا و پيدايش آثار قلمي و كتاب­هايي در اين رابطه است كه ما اينك، در صدد نقد و ابطال آنها هستيم.

اينك وقت آن رسيده است، كه براي كشف حقيقت و پيدا كردن منشأ اين اسطوره، به عقب بر­گرديم تا عوامل ايجاد اين اباطيل را كه دير زماني است، دست­هايي سياه، آنها را در ساية خود در سكوت و سكون نگاه داشته، بيابيم.

دست­هايي كه مقدسات ديني را به بازي گرفته و مسير وحدت مسلمانان را تاريك و غبارآلود نموده است، امروزه با ترس و لرز به كار خود ادامه مي­دهد؛ چرا كه اينك، زمان بالا رفتن پرده­اي كه در وراي آن كمين كرده­اند، فرا رسيده و نوبت نواخته شدن كوس رسوايي اين تحريك كنندگان است. زيرا بيداري و توجه مسلمانان به مخاطرات ناشي از تفرقه و اختلاف، زنگ خطر را براي اين دسيسه­گران به صدا در آورده است.

البته اين سخن هم خطا است كه بگوييم: امروزه ديگر مطرح كردن قضية عبد الله بن سبا و برانگيختن دوبارة اين موضوع، به مصلحت نيست واين مسئله در تاريخِ گذشته مدفون شده و صحيح نيست كه اين مرده را، نبش قبر كرده و اين پروندة مختومه را، كه مشمول مرور زمان شده است، بازخواني كنيم.

در پاسخ اين سخن مي­گوييم: اين قضيه -آن گونه كه اين دسته گمان كرده­اند- از پرونده­هاي مختومه و آثار فراموش شده نيست، وعليرغم گذشت زمان طولاني، همچنان تازه و زنده است. اين فكر، همواره در حال انتشار و گسترش است. وسنگ بناي مطالب بسياري از كتاب­هايي است كه در عصر حاضر نوشته شده و مطالب خود را به عنوان وسيله­اي براي طعن بر شيعه، به آن مستند كرده­اند. و در پيشاپيش اين نويسندگان، نامداراني هستند كه از آنها انتظار مي­رود در راه اصلاح امّت تلاش كرده و شكاف اختلافي را كه شرايطِ بدِ زمانه و دوران­هاي تاريكِ تاريخ، بر امّت اسلام تحميل كرده­ است، پر كنند. اساتيدي كه اين اميد از آنان مي­رود، كه عقول و افكار نوخاستة جهان اسلام را به آنچه منافع همة مسلمانان در آن است، روشن كنند.

اما با تأسف فراوان مي­بينيم كه آنها در برابر عواملي سر تسليم فرود آورده­اند، كه شايسته بود در برابر آنها موضع آگاهانه­تري اتخاذ مي‌كردند؛ مواضعي كه با مسئوليت خطير تربيت نسل نو و خدمت به امت اسلام، از طريق پيروي از روش­هاي اسلامي و استدلال­هاي عقلي و عدالت در نقد، كه بر گردن آنان نهاده شده است، نيز همخواني بيشتري دارد.

آنان مطالب بسياري را بدون تحقيق و تفحص از صحت و سقم آن، بدون مراجعه به منابع و مآخذ مورد اعتماد، نقل مي­كنند؛ كه بارزترين نمونة اين سهل انگاري، قبول و استفاده از افسانة سراسر دروغ عبد الله بن سبا، به عنوان دليلي واضح و برهاني قاطع و غير قابل انكار و تكذيب است.

عصرها مي­گذرد و مردم اين افسانه دروغين را، دهان به دهان نقل مي­كنند و بايد ديد، فردا كه اين ابر، از آسمان فكر مردم كنار رفته، پرده از عقل مردمان برداشته شود و نسل­هاي بيدار، به نقد مطالبي كه مورد تأييد عقل و منطق نيست، پرداختند، دربارة آنان كه در شكل­گيري و استمرار اين افسانه نقش داشته اند، چگونه قضاوت خواهند كرد؟ در حالي كه همين امروزه نيز هستند نويسندگان و اساتيدي كه با ديدِ درست و مبتني بر عقل و منطق، افسانة عبد الله بن سبا را مردود شمرده و آن را ساختگي و باطل مي­دانند.

اعتقاد ما بر اين است كه، چاره­اي جز تأكيد بر حوادث و وقايعي كه تاريخ، از زمان بعثت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله تا كنون، در بر دارندة آنها بوده، نيست و اين امر را به هيچ روي، نبش قبر مسائل تاريخ مصرف گذشتة تاريخي نمي­دانيم؛ زيرا ريشه­هاي تشيع، در سايه­سار رسالت، رشد يافته و بالندگي اين هر دو، با هم بوده است؛ نتيجه مي­گيريم كه حقايقِ رسالت، سيرة نبوي، ولايت علوي و نقش جانشينان او در محافظت از دين و پيگيري دعوت اسلام است كه همو همواره با تحوّلات و رخدادها همراه بوده و جوهرة تاريخ را از آنِ خود كرده است. اگر به دشمني­ها و كينه­توزي­ها نسبت به اهل بيت عليهم السلام و دوستان آنان، در طول قرن­ها و دوران­ها نگاهي بيافكنيم، خواهيم ديد كه غرض از اين دشمني­ها، يا منافع عده­اي است كه به واسطة اسلام از ميان رفته، يا اغراض سياسي اي است كه دين به مبارزه با آنها برخاسته است.

قصّة عبد الله بن سبا نيز، يكي از اقدامات دشمنان حق و اهل حق و ستيزه جويان با مناديان عدالت است، كه با هدف خراب كردن اصول و ارزش­هاي اهل بيت عليهم السلام و مشوّش نمودن تاريخِ شفّاف و درخشان آنان، به وجود آمده است.

جاي بسي تأسف است كه امروزه ببينيم، كساني بدون استفاده از براهين علم و احكام عقل، در برابر اين افسانه تسليم شده و به رغم وضوحِ نشانه­هاي جعل و تحريف در اين قضيه و عدم همخواني قسمتهاي مختلف اين داستان با يكديگر، صِرفِ نقل تاريخ نويسان، آن را بر دلايل روشن عقلي ترجيح داده­اند.

اينك به عنوان مثال به پاره­اي از آنچه اين اشخاص، دربارة داستان عبد الله بن سبا نوشته و نتيجه­اي كه از اين داستان گرفته­اند، اشاره مي­كنيم. اموري كه ساير مباحث آنان نيز، بر آن تمركز يافته است، از اين جمله­اند:

– ابو زهو

شيخ محمّد ابوزهو – از دانشمندان دانشگاه الازهر و استاد دانشكدة اصول فقه در حال حاضراست.1 وي در نوشتاري تحت عنوان «التشيع سِتارُ لأعداءِ الإسلام»؛ «تشيع سنگر دشمنان اسلام»، چنين نوشته ­است:

من يقين دارم كه تشيع، سنگري است كه بسياري از دشمنان اسلام، از فارس و يهود و روم و ديگران، در پشت آن پناه گرفته­اند، تا بر ضدّ اين دين توطئه كرده و نظام اين دولت اسلامي را واژگونه كنند…

تا آنجا كه مي­گويد:

آنان (دشمنان اسلام)، چون احساس ضعف مي­كردند، براي پيروزي و رسيدن به اهداف خود، راهي بهتر از حيله و نيرنگ نيافتند؛ بر اين اساس، گروهي از آنان، به ظاهر به اسلام گرويده و به مذهب تشيع در آمده، اظهار محبّت به اهل بيت عليهم السلام و ابراز تنفر از كساني كردند كه به علي عليه السلام ستم روا داشتند و با اين حيله، راهِ فتنه و فساد را در پيش گرفته و با نشر اعتقاداتِ نادرستِ خود كه بسياري از آنها، ويران كنندة اساس و پايه­هاي دين و جدا كنندة مردم از تعاليم و احكام اسلام بود، به تدريج گروهي را از مسير صحيح دينداري بيرون بردند. و اصل اين فتنه، بنا بر آنچه تاريخ نويسان ذكر كرده­اند، مردي يهودي بوده كه «عبد الله بن سبا» نام داشته است. وي در محبّتِ علي، غُلُوّ و زياده روي كرد تا آنجا كه معتقد شد خدا در علي حلول كرده است و مردم را بر ضد عثمان تحريك مي كرد… الخ.

اين مطالبي است كه برادرِ ما شيخ ابوزهو، به عنوان مسلّماتِ تاريخي پذيرفته و آن را به دانشجويان خود مي­آموزد، تا رسالتِ نسل هايي را به انجام برساند كه در طول قرن­ها پيروزي يهود بر مسلمانان را تحمل كرده، شاهد بوده اند كه يك مرد يهودي توانسته با مكر و فريبِ خود، به تدريج اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله را به سمت خود كشيده و آنان را با دعوت خود بفريبد. آنها نيز بدون فكر و تأمل در برابرِ انديشه­اي سر تسليم فرود آوردند، كه پايه و اساسي جز ادّعاهاي يك مرد يهودي نداشت. آنان دعوت چنين شخصي را اجابت كردند و در برابر ارادة وي خاشع شدند!! حاشا از اصحاب پيامبر عاليقدر اسلام!! آنان به مراتب برتر و بالاتر از اين هستند، كه به چنين حضيضي درافتند. امّا شيخ – كه خدا سلامتش بدارد – اين امررا باور كرده است و خدا ما و ايشان را هدايت كند.

 

 

برای دانلود این مطلب بر روی دانلود کلیک کنید .

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.