موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

تاریخ پیامبر و خاندانش جلد 1

درس اول
پيوند مبارك‌
25 سال از سن عبدالله گذشته بود، او مي‌خواست براي خود همسري انتخاب كند، خانواده‌هاي سرشناس و دختران زيادي آرزو داشتند كه‌اي كاش اين افتخار نصيب آنها بشود. عبدالمطلب‌، پدر عبدالله هم كه دانشمندي بزرگ بود، در جستجوي دختري دانا و پاكدامن براي فرزندش بود تا همتائي مناسب و هماهنگ با عبدالله باشد.
از سوئي ديگر وهب فرزند عبد مناف هم كه از شخصيتهاي بزرگ مكه بود، دختري داشت به نام آمنه كه از نظر پاكدامني و كمالات معنوي‌، بهترين دختر آن روزگار به شمار مي‌رفت‌، او خواستگاران متعددي داشت‌، اما نمي‌پذيرفت و به پدرش گفت‌: «هنوز زود است‌».
وهب آرزو داشت كه براي دخترش آمنه‌، شوهري مناسب و با كمال پيدا شود، تا اينكه روزي وهب به شكار گاه رفت و در آنجا عبدالله را ديد، همينكه نگاهش به عبدالله افتاد خاطرات دوران نوجواني عبدالله برايش زنده شد، گويا همين ديروز بود كه پدر عبدالله كه يك پسر بيشتر نداشت‌، نذر كرده بود كه اگر خداوند به او ده پسر بدهد، يكي از آنها را در راه خدا قرباني كند.


عبدالله قرباني راه خدا
خداوند خواستة عبدالمطلب را برآورد و طي سالياني‌، كم كم عدد پسرانش به ده نفر رسيد و عبدالله آخرين آنها بود، او همه فرزندانش را به مسجد الحرام آورد و بنام فرزندانش قرعه زد تا يكي را انتخاب و قرباني كند، سه بار اين قرعه را تكراركرد و هر سه بار به نام كوچكترين فرزندش عبدالله كه از همه بيشتر او را دوست مي‌داشت درآمد، عبدالمطلب دست عبدالله را گرفت و كارد بر كشيد تا فرزندش را قرباني كند، فرياد از مردوزن حاضر در مسجد الحرام برخاست زيرا كه عبدالله نوجواني بسيار زيبا و دوست داشتني بود، برادرش ابوطالب كه هر دو از يك مادر بودند، گريان پيش دويد و دست پدر را گرفت و از پدر خواست كه او را به جاي برادرش عبدالله قرباني كند، مادرش هم از دور با اشكهاي آتشين، از فرزندش عبدالله را بدرقه مي‌كرد. صحن مسجدالحرام غلغله بود كه آيا عبدالمطلب واقعاً فرزندش را قرباني خواهد كرد يا خير؟
پيشنهاد عاتكه
صحن مسجدالحرام غرق در اضطراب بود كه ناگاه «عاتكه‌» خواهر عبدالله دوان دوان پيش آمد و پيشنهاد عده‌اي را بيان كرد و گفت‌:
پدر جان بين عبدالله و ده شتر قرعه بزن و اگر باز هم بنام عبدالله در آمد آنقدر تعداد شترها را اضافه كن تا قرعه بنام شترها درآيد، اين پيشنهاد عملي شد، مرتبه اول و دوم تا نهم يعني 90 شتر، همه قرعه‌ها به نام عبدالله درآمد اما در قرعه 100 شتر و عبدالله، قرعه به نام صد شتر درآمد، عبدالمطلب دلش راضي نمي‌شد لذا تا سه بار اين قرعه را تكرار كرد و هر سه بار بنام شترها در آمد و به اين ترتيب عبدالله، از يك مرگ حتمي نجات پيدا كرد.
فرياد هلهله و شادي سراسر مكه را فراگرفت و بيدرنگ ابوطالب و خواهرانش‌، دست عبدالله راگرفتند و از دست پدر بيرون كشيدند.
پيوند مبارك
از خاطره آنروز مكه تا امروز كه عبدالله جواني رشيد شده سالها گذشته است‌، نگاه وهب به عبدالله با خاطره‌هاي گذشته در هم پيچيد و او را چنان مجذوب خود كرد كه شيفته مقام عبدالله شد، به سرعت به خانه آمد و به همسرش گفت‌: «براي دخترم آمنه همسري مناسب‌تر و شايسته‌تر از عبدالله نيست او زيباترين و نيكوترين جوان قريش است‌» آمنه نيز چنين شوهري را براي خود پسنديد، وهب به همسرش گفت‌: «نزد عبدالمطلب برو و آمادگي دخترم آمنه را براي همسري عبدالله اعلان كن‌.» عبدالمطلب كه آمنه و خاندان شريف او را كاملاً مي‌شناخت بيدرنگ اين پيشنهاد را پذيرفت و گفت‌: «تاكنون هيچ دختري براي پسرم عبدالله پيشنهاد نشده كه مناسبتر و شايسته‌تر از آمنه باشد»
به اين ترتيب عبدالله با آمنه ازدواج كرد و بانوان بسياري در آن عصر از چنين افتخاري محروم گشته و بيمار شدند، جمعي از آنها از روي حسادت تصميم گرفتند آمنه را بكشند ولي خداوند او را حفظ كرد.
سؤالهاي درس اول:
1. نام پدر و مادر حضرت محمد(ص) را بنويسيد.
2. چه حادثه‌اي براي عبدالله پدر حضرت محمد، در دوران كودكي اتفاق افتاده بود؟
3. ابوطالب و عاتكه چه نسبتي با حضرت محمد(ص) داشتند؟
4. براي قرباني نشدن عبدالله عاتكه چه پيشنهادي را براي پدرش عبدالمطلب آورد؟
5. آيا عبدالمطلب فوراً پيشنهاد عاتكه را پذيرفت؟ چه كرد؟
6. وهب پدر آمنه چه كسي را به عنوان شوهر براي او پيشنهاد كرد؟ چگونه اين پيشنهاد عملي شد؟
7. نظر عبدالمطلب نسبت به ازدواج پسرش عبدالله با آمنه دختر وهب چه بود؟

 

 

برای دانلود این کتاب بر روی دانلود کلیک کنید.

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.