موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

اسلام در مسیر تاریخ علامه عسگری جلد 6

 

بخش اول :مکتب خلفاء و انتخابی بودن مقام امامت و خلافت

درآغاز بحث ، شایسته است نخست اساس تفکرات مکتب خلفا ومکتب اهل بیت رادرامر امامت بررسی کنیم.

اساس تفکرات دو مکتب در امر امامت

پس از وفات پیامبر (ص) تا به امروز، دو مکتب درعالم اسلام وجود داشته است: مکتب امامت ، مکتب خلافت

مکتب خلافت می گوید: پیشوا و زمامدار انتخابی است.

اما مکتب امامت می گوید: پیشوا وزمامدار امت، همان اوصیای پیامبر می باشند، معتقداند که این انتخاب به دست مردم انجام می گیرد، وبعد از پیامبر این مردمند که زمامدار را انتخاب می نمایند.

اما مکتب امامت می گوید که تعیین پیشوا ( اوصیای پیامبر) از طریق انتصاب می باشد. واین انتصاب از طرف خداست، نه از جانب پیامبر(ص) ونه از جانب مردم. خداوند متعال پیشوا را نصب می کند، وپیامبر تعیین و انتصاب اللهی رابه مردم تبلیغ می نماید.

اینک پیش از اغاز بررسی تفصیلی نظریات دو مکتب، لازم است دو نکته را دراین مقدمه یادآور شویم:

دانشمندان مکتب خلافت ، کتبی دارند که درآن قانون وراه و روش تشکیل حکومت، واجبات این کار، وظایف حاکم، حقوق دولت اسلامی برمردم، و حقوق مردم بر دولت اسلامی واینکه والی ووزیر را به چه شکل باید انتخاب کرد، امام جمعه و قاضی چگونه تعیین می شود، مالیات به چه نحو گرفته می شود، زکات وخراج وجزیه چه اندازه است ، وچه کسی باید بگیرد ، وچگونه بگیرد، وامثال اینها را بیان کرده اند. این کتاب ها، نوشته های رسمی علمای معتبر ومشهورومورد اعتماد مکتب خلفا می باشد که ما نظریات مکتب خلفا درمورد تعیین زمامدار مسلمانان وچگونگی انتخاب او را، ازاین گونه کتب استخراج کرده وارزیابی می کنیم.

اکنون شایسته آن است که پیش از شروع در نقد و بررسی آرای ایشان ، ابتدا « مصطلحات» ی را که این بحث بر مدار آنها میگردد مورد بررسی قرار دهیم.

فصل اول:تعریف مصطلحات

مصطلحات بحث امامت و خلافت

1 ـ شورى

2 ـ بيعت

3 ـ خليفه و خليفه خدا در زمين

4 ـ اميرالمؤمنين

5 ـ امام

6 ـ امر و اولوالأمر

7 ـ وصىّ و وصيّت

1-1-  شوری

1-1ـ شورى واژه ‏هاى «تشاور، مشاوره و مشورت» در زبان عرب به معناى رايزنى و نظرخواهى از ديگران است. خداوند در قرآن كريم مى‏ فرمايد: «و امرهم شورى بينهم»[1] يعنى: «كارشان را بين خود با رايزنى و نظرخواهى از هم به سامان مى‏ برند».[2]معناى مشتقات اين ماده در استعمال قرآن كريم و حديث شريف و در نزد مسلمانان همچنان كه بوده باقى است و تغييرى نكرده است. و در اينجا سخن تنها درباره «شورى و مشاوره» و حكم آن در شريعت اسلام است كه بيان آن اندكى بعد خواهد آمد ـ انشاءاللّه‏.

2-1- بيعت

الف ـ معناى بيعت در زبان عرب: بيعت در زبان عرب به معناى: صفقه و دست بر دست ديگرى زدن براى انجام بيع و معامله است.[3] و تصافقوا: تبايعوا، يعنى معامله كردند.[4]

اين، معناى بيعت در نزد عرب است

اما «عهد» و قرار و «حلف» و پيمان و انعقاد آنها در نزد عرب، با روش‏هاى گوناگونى انجام مى‏شد. مانند آنچه فرزندان عبد مناف در برابر فرزندان عبد الدار انجام دادند تا پرده دارى كعبه و سقايت حاجيان و ديگر مناصب سرورى مكه را از آن خود كنند.

ابن‏ا سحاق روايت كند كه، «فرزندان عبد مناف ظرف انباشته از عطرى را آوردند و نزد كعبه نهادند و سپس دستان خود را در آن فرو كردند و خود و هم پيمانانشان عهد و پيمان بستند. و بعد براى تأكيد بر خويش كعبه را مسح نمودند و به «مطيّبين» شهرت يافتند.»[5]

و نيز، درباره تجديد بناى كعبه روايت كند كه، «هنگامى كه بنيان خانه به موضع ركن رسيد، درباره آن به نزاع پرداختند و هر قبيله‏اى مى‏خواست بدون ديگرى آن را بالا ببرد، تا آنجا كه به مجادله و هم پيمان خواهى رسيد و آماده نبرد شدند و فرزندان عبد الدار ظرف انباشته از خونى را پيش آوردند و با فرزندان عدى‏بن كعب تا سر حدّ مرگ پيمان بستند و دستان خود را در ظرف فرو كردند و به «لَعَقَةُ الدّم» يعنى: «خون آلودان» مشهور شدند.

ب ـ معناى بيعت در اسلام:

گفتيم بيعت يا دست بر دست ديگرى زدن در ميان عرب، نشانه انجام معامله و وجوب و قبول بيع بود. همين روش در اسلام نشانه پيمان بيعت كننده با بيعت شونده گرديد تا هر چه مقرر داشتند اطاعت نمايد و در انجامش بكوشد. يعنى در واقع براى انجام آن قرارداد با او بيعت كرده و پيمان بسته است. خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«انّ الذين يبايعونك انّما يبايعون اللّه‏ يد اللّه‏ فوق ايديهم فمن نكث فانّما ينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه اللّه‏ فسيؤتيه اجرا عظيما»[6]

«كسانى كه با تو بيعت مى‏كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‏كنند و دست خدا بالاى دست هايشان است. و هر كه بيعت را بشكند، تنها به زيان خود شكسته است. و هر كس به پيمانى كه با خدا بسته وفا كند، به زودى او را پاداشى عظيم دهد.».

و اكنون سه نمونه از بيعت گرفتن رسول خدا(ص) از مسلمانان را بيان مى‏داريم.

1 ـ بيعت «عقبه اولى»:

نخستين بيعتى كه در اسلام انجام شد، بيعت «عقبه اولى» بود كه عباده‏بن صامت از آن خبر داده و گويد:

«دوازده نفر از مردان انصار كه در مدينه اسلام آورده بودند به حج آمدند. گويد: با رسول خدا(ص) بيعت نموديم، بيعت نساء، كه هيچ چيز را شريك خدا نسازيم، دزدى نكنيم، زنا ننمائيم، فرزندانمان را نكشيم، از تهمت و بهتان و افترا بپرهيزيم و در هيچ معروفى نافرمانى‏ اش نكنيم. [و فرمود:] «اگر بدان وفا نمائيد، بهشت از آنِ شما باشد. و اگر چيزى از آن را وارونه و آلوده كرديد ولى در دنيا جبرانش نموديد، همان كفّاره آن باشد. و اگر تا روز قيامت مستورش داشتيد، كار شما با خداى عزّ و جل باشد، كه اگر خواست عذاب مى‏ كند و اگر خواست مى‏بخشد.» اين بيعت، بيعت «عقبه اولى» ناميده شد، و اين پيش از وجوب جنگ بر ما بود.»[7]

 

 

برای دانلود این کتاب بر روی دانلود کلیک کنید .

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.