موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

 آشنایی با قرآن جلد 9  شهید مطهری

 

آشنایی با قرآن جلد 9 در مورد تفسیر سوره های الحاقّه‏ ، معارج ، نوح و جن می باشد .

قسمتی از کتاب :

تفسير سوره الحاقّه (1)

 

بسم اللَّه الرحمن الرحيم‏

الْحاقَّةُ. مَا الْحاقَّةُ. وَ ما ادْريک مَا الْحاقَّةُ. کذَّبَتْ ثَمودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ. فَامّا ثَمودُ فَاهْلِکوا بِالطّاغِيَةِ. وَ امّا عادٌ فَاهْلِکوا بِريحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ. سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ ايّامٍ حُسوماً فَتَرَی الْقَوْمَ فيها صَرْعی‏ کانَّهُمْ اعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ. فَهَلْ تَری‏ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ. وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ «1».

… «2» اصلًا ماهيت حرکت طلب است. طلب وقتی که برای مطلوبی باشد حقانيت پيدا می‏کند اما اگرطلبی باشد بلا مطلوب، اين مساوی است با پوچ بودن و عبث بودن.

شما هرکسی که کاری می‏کند- چون کار حرکت است- می‏گوييد برای چه؟ اگر بگويد برای هيچ چيز، می‏گوييد پس تو ديوانه‏ای؛ کارَت پوچ و عبث است. ماهيت دنيا حرکت است. امروز همه

______________________________
(1). الحاقه/ 1- 9.

(2). [اندکی از ابتدای بحث روی نوار ضبط نشده است.]

 

11

 

قبول دارند که ماهيت اين عالم حرکت است. اگر ماهيت اين عالم سراسر حرکت است بايد قبول کنيم که ماهيت عالم سراسر طلب است، يعنی جهان دنيا مساوی است با جهان طلب، نه اينکه يک شی‏ء طلب است و يک شی‏ء از همان دنيا مطلوب، يک جزئش طلب است و يک جزئش مطلوب؛ همان مطلوبش هم طلب است؛ يعنی طلب و مطلوب‏ها در دنيا نسبی است: تمام دنيا و تمام جهان طبيعت يکسره يک واحد طلب است. پس اگر جهان طبيعت يکسره حرکت است پس يکسره طلب است و اگر يکسره طلب است طلبِ بدون مطلوب فی حدّ ذاته محال است.

معنی حاقّه‏

اگر فرض کنيم که خداوند اين طلب را بدون مطلوب خلق کرده، يک کار پوچ و عبث است. در طلبها، در آنچه که طلب است، در اين جهان، به طور نسبی، احياناً يک کار باطل و پوچ صورت می‏گيرد، کاری که به مقصد نمی‏رسد به علت اينکه يک تزاحمی ميان علل و اسباب رخ می‏دهد؛ مثل اينکه انسان برای مقصدی حرکت می‏کند بعد به موانعی برخورد می‏کند و کارش پوچ از آب در می‏آيد. در مجموعِ کارهای دنيا می‏تواند در کنار حقها و حقيقتها و رسيدن به مقصدها يک نرسيدنِ به مقصدهايی هم وجود داشته باشد، اما اگر همه عالمِ دنيا را در نظر بگيريم ديگر نرسيدن به مقصدی وجود ندارد؛ رسيدن به مقصد وجود دارد و آن همان است که به آن قيامت می‏گوييم، همان که او حق و حاقّه است. کلمه حق و حقيقت و تحقق و حاقّه و از اين قبيل همه از يک ماده است و يک مقصود را می‏فهماند. عرض کردم که [الْحاقَّةُ] يک کلمه است و هم يک آيه است و هم در عين حال نيم جمله نيست و حتی يک جمله به صورت آن يک‏جمله‏ها نيست، تمام هست ولی جمله نيست که از جنبه ادبی بگوييم

 

12