موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

کتاب توحید استاد شهید مطهری

 

 

 

مقدمات‏

بحث درباره توحید- یعنی ایمان به خدا و یگانگی خدا- است. بعد توضیح خواهیم داد که آیا اعتقاد به خدا و اعتقاد به یگانگی خدا، دو مسأله جدا از یکدیگر است، یا این دو مسأله توأم با یکدیگر است و اعتقاد به هر کدام از این دو، از دیگری جدایی‏پذیر نیست.

ایمان به غیب‏

سرسلسله تمام معتقَدات دینی ایمان به خداست. در کلمات حضرت امیر هست که: اوَّلُ الدّینِ مَعْرِفَتُهُ‏ «1» اوّل دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. قرآن کریم نیز می‏فرماید:

الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ‏ «2». اصلا مابه‏التفاوت مردمانی که معتقد به ادیان هستند و حتی فلاسفه الهی که ممکن است تابع دینی هم نباشند، [با مردمانی که معتقد به دینی نیستند، و به تعبیر دیگر] مابه‏التفاوت الهی و مادی همین یک کلمه است: ایمان به غیب. «غیب» یعنی نهان، یعنی حقایقی که ظاهر نیست، و «ظاهر

 

11

 

نیست» به معنی این است که مستقیما محسوس و ملموس نیست. قرآن در بعضی موارد، کلمه «غیب» را در مقابل «شهادت» «1» گذاشته است و عالم طبیعت را روی همین اصطلاحِ قرآن «عالم شهادت» نامیده‏اند. الهی با مادی در عالم شهادت (یعنی در طبیعت) اختلاف ندارد و طبیعت و شهادت را او همان طور می‏شناسد که یک مادی می‏شناسد، ولی الهی علاوه بر

شهادت (یا به تعبیر دیگر: طبیعت) به غیب و نهان هم معتقد است؛ یعنی هستی و وجود را منحصر به مشهودات و محسوسات نمی‏داند، بلکه به وجود نامحسوس و وجود غیبی هم اعتقاد دارد، که البته سرسلسله امور غیبی خداست؛ بعد از ایمان به خدا ایمان به سایر موجودات غیبی (و به تعبیر قرآن: ملائکه) پیدا می‏شود؛ اعتقاد به وحی که غیب دیگری است، پشت سر این پیدا می‏شود؛ و بعد اعتقاد به معاد که غیب دیگری است پیدا می‏شود؛ همه اینها غیب و نهان است.

این را عرض کردیم برای اینکه یک طرز تفکری و در واقع یک مغالطه‏ای- که ظاهر هم این است که جنبه عمدی دارد- در میان افکار اروپاییها و کتابهای فلسفی آنها دیده می‏شود که اصلا پایه آن غلط است. اینها طرز تفکر را این گونه تقسیم می‏کنند که «بعضی ماتریالیست هستند و بعضی ایده‏آلیست. ماتریالیست کسی است که معتقد به وجود ماده است و وجود روح را (یعنی هرچه که غیرمادی باشد) منکر است، و ایده‏آلیست کسی است که معتقد به وجود روح است و وجود ماده را منکر است». معلوم است که این، حرف سخیفی است. بعد هم اینها مطلق الهیون و حکیمان الهی و صاحبان ادیان را در جرگه ایده‏آلیسم ذکر می‏کنند و ایده‏آلیسم را هم به «انکار وجود ماده» تعبیر می‏کنند [و ایده‏آلیست‏] به قول آنها یعنی کسی که برای روح اصالت قائل است و برای ماده به هیچ نحو اصالتی قائل نیست.

این، حرف بی‏اساسی است که ما بگوییم آیا ما ماتریالیست هستیم یا ایده‏آلیست به آن مفهومی که آنها تعریف کرده‏اند؛ [بلکه در واقع‏] بحث در این است که آیا هستی، محدود و محصور است به عالم شهادت و طبیعت و محسوسات، یا عالمی غیر از عالم محسوس و طبیعت و شهادت هم وجود دارد؟

در مقدمه این بحث، ما بعضی مطالب را باید ذکر کنیم که اگر ذکر نکنیم به نتیجه

______________________________
(1). به معنای «حضور»؛ این موجوداتی که ما الآن می‏بینیم و حس می‏کنیم، شهادتند.

 

12