عدل الهی شهید مطهری
باسمه تعالی
مقدّمه
عصر ما از نظر دینی و مذهبی- خصوصا برای طبقه جوان- عصر اضطراب و دودلی و بحران است. مقتضیات عصر و زمان، یک سلسله تردیدها و سؤالها بوجود آورده و سؤالات کهنه و فراموش شده را نیز از نو مطرح ساخته است.
آیا باید از این شک و تردیدها و پرس و جوها- که گاهی به حد افراط میرسد- متأسف و ناراحت بود؟
به عقیده من هیچگونه ناراحتی ندارد؛ شک، مقدمه یقین؛ پرسش، مقدمه وصول؛ و اضطراب، مقدمه آرامش است. شک، معبر خوب و لازمی است هر چند منزل و توقفگاه نامناسبی است. اسلام که اینهمه دعوت به تفکر و ایقان میکند، بطور ضمنی میفهماند که حالت اولیه بشر، جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشه صحیح باید به سرمنزل ایقان و اطمینان برسد.
یکی از حکما میگوید:
«فائده گفتار ما را همین بس که تو را به شک و تردید میاندازد تا در جستجوی تحقیق و ایقان برآئی».
شک، ناآرامی است، اما هر آرامشی بر این ناآرامی ترجیح ندارد. حیوان شک نمیکند، ولی آیا به مرحله ایمان و ایقان رسیده است؟! آن نوع آرامش، آرامش پائین
13
شک است، برخلاف آرامش اهل ایقان که بالای شک است.
بگذریم از افراد معدود مؤید من عند اللّه، دیگر اهل ایقان، از منزل شک و تردید گذشتهاند تا به مقصد ایمان و ایقان رسیدهاند. پس صرف اینکه عصر ما عصر شک است نباید دلیل بر انحطاط و انحراف زمان ما تلقی شود. مسلّما این نوع از شک، از آرامشهای سادهلوحانهای که بسیار دیده میشود پائینتر نیست.
آنچه میتواند مایه تأسف باشد این است که شک یک فرد، او را به سوی تحقیق نراند؛ و یا شکوک اجتماعی، افرادی را برنیانگیزد که پاسخگوی نیازهای اجتماع در این زمینه بوده باشند.
این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حلّ مشکلات و پاسخگوئی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است.
نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.
دین مقدّس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجا در نظر مردم، واژگونه شده است، و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است که به این نام داده میشود. این دین مقدّس در حال حاضر بیش از هر چیز دیگر از ناحیه برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه میبیند. هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئیش از یک طرف، و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده که اندیشههای اسلامی در زمینههای مختلف، از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. بدین سبب این بنده وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی در این میدان انجام وظیفه نماید.
همچنانکه در برخی از نوشتههای خود یادآور شدهام، انتشارات مذهبی ما از نظر نظم، وضع نامطلوبی دارد. بگذریم از آثار و نوشتههائی که اساسا مضر و مایه بیآبروئی است، آثار و نوشتههای مفید و سودمند ما نیز با برآورد قبلی نیست، یعنی بر اساس محاسبه احتیاجات و درجهبندی ضرورتها صورت نگرفته است؛ هر کسی به سلیقه خود آنچه را مفید میداند مینویسد و منتشر میکند، بسی مسائل ضروری و لازم که یک کتاب هم درباره آنها نوشته نشده است و بسی موضوعات که بیش از حد
14