موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

 معاد شهید مطهری

 

 

کتاب معاد شهید مطهری شامل سر فصل های زیر است

مقدمه – کلیاتی درباره مسأله معاد – ماهیت « مرگ » و وجود عالم برزخ از نظر قرآن – استدلالهای قرآن در مورد قیامت – روح – بررسی نظریه «عنصر سوم » کتاب ذره – بقای شخصیت در قیامت

قسمتی از کتاب :

معاد مستقلا موضوع ایمان است‏

بحث ما درباره مسأله معاد است. مسأله معاد از نظر اهمیت، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است. پیغمبران (و بخصوص پیغمبر ما چنانکه از قرآن استفاده می‏شود) آمده‏اند برای اینکه مردم را به دو حقیقتْ مؤمن و معتقد کنند: یکی به خدا (مبدأ) و دیگر به قیامت (و یا به اصطلاحِ معمولِ فعلی: معاد). ایمان به معاد برای یک مسلمان لازم است؛ یعنی معاد مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد است و در ردیف مسائلی نیست که چون از ضروریات‏ «1» اسلام است، ایمان به آن [صِرفا] به تبع ضرورتِ ایمان به پیغمبر ضروری باشد.

در بعضی چیزها اینکه «باید به آن معتقد بود» به این معناست که اعتقاد به آن از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست‏ «2»؛ مثلا روزه ماه رمضان؛ چرا می‏گویند روزه ماه رمضان از ضروریات اسلام است و اگر کسی منکر روزه باشد، از اسلام خارج است؟ برای اینکه اسلامْ ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان ندارد کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد، چون اینکه در این دین روزه هست از ضروریات و واضحات است؛ پس نمی‏شود انسان در ذهن خودش

______________________________
(1). [مسلمات و واضحات.]

(2). «باید» به این معناست نه به معنی تکلیف.

 

9

 

میان قبول گفته‏های پیغمبر و قبول روزه تفکیک کند، ولی خود روزه، مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست، یعنی در هیچ جای قرآن وارد نشده: «کسانی که به روزه ایمان می‏آورند …».

اما مسأله معاد و قیامت گذشته از اینکه مثل روزه از ضروریات اسلام است (یعنی نمی‏شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد) در تعبیرات قرآن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد قرار گرفته است؛ یعنی پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می‏کنند، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند و همان طور که خداشناسی لازم است (یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد. پس پیغمبر در مسأله معاد نمی‏گوید «چون من می‏گویم معادی هست شما هم بگویید معادی هست» (مثل اینکه «من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است»)، بلکه ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند و به آن معرفت و ایمان پیدا کنند.

چرا معاد جزء اصول دین است؟

 

نکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار داده‏اند ولی سایر ضروریات را از اصول دین قرار نداده‏اند، بر همین اساس است. این سؤال را خیلی از ما می‏کنند که چرا معاد را جزء اصول دین قرار داده‏اند در حالی‏که شهادتین که انسان با آن مسلمان می‏شود دو چیز بیشتر نیست: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. آدمی که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا می‏کند. پس باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست‏ «1»: توحید و نبوت. معاد فرع و طفیلی نبوت است؛ یعنی چون به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم؛ همان طور که چون پیغمبر گفته‏اند نماز واجب است، به نماز اعتقاد داریم و نماز از ضروریات است.

این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار

______________________________
(1). دو اصل دیگر [عدل و امامت‏] که شیعه می‏گویند، به جای خود مسأله علی‏حدّه‏ای است.

 

10