موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

 نقدی بر مارکسیسم  

 

 

 

مقدمه‏

علل گرایش به مارکسیسم‏

یک بحث بسیار مهم و مطرح که شایسته است کتابی درباره آن نوشته شود، مسأله علل گرایش به مارکسیسم است همچنانکه بحث دیگری نیز راجع به علل پیدایش مارکسیسم براساس خود قوانین مارکسیسم باید انجام گیرد و بررسی شود که آیا این قوانین می‏توانند پیدایش مارکسیسم را توجیه کنند یا نه؟ و نیز باید تحقیق کرد که زمینه پیدایش مارکسیسم چه بود؟ زمینه اجتماعی و تحولات فکری و فرهنگی و فلسفی به چه مرحله‏ای رسیده بود که پیدایش مارکسیسم را ایجاب می‏کرد؟

اما مسأله مهم‏تر همان مسأله گرایش به مارکسیسم است. چرا دنیا به مارکسیسم گرایش دارد به طوری که تقریبا در زمان حاضر نیمی از جهان مارکسیست هستند و در نیمه دیگر نیز گرایشهای مارکسیستی زیاد است‏ «1». البته نمی‏توان گفت که نیمی از جهان مارکسیست هستند، بلکه تعبیر صحیح‏تر این است که بگوییم نیمی از جهان تحت نفوذ مارکسیستها هستند. اما خود این که نیروی مارکسیسم توانسته است نیمی‏

______________________________
(1). [خواننده محترم توجه دارد که این بحثها در سال 1356 ایراد شده است.]

 

9

 

از جهان را تحت نفوذ خود درآورد هرچند که نتوانسته باشد ملل تحت نفوذ خویش را به مارکسیسم معتقد سازد مسأله با اهمیتی است. اکنون باید دید علت این وضع چیست؟ آیا علت این وضع، منطقی بودن و علمی بودن مارکسیسم است- همچنانکه خودشان مدعی هستند- یا یک سلسله علل دیگر در کار است؟

علل پیدایش مارکسیسم- محیط واقعیتها و محیط افکار

در این کتاب‏ «1» که اکنون مورد بحث ماست، درباره علل گرایش مردم جهان به مارکسیسم بحث نشده و تنها در مورد علل پیدایش مارکسیسم مقداری بحث شده است. البته در ضمن این بحث به علل گرایش مردم به مارکسیسم در زمان خود مارکس اشاره شده است.

نویسنده در مورد «زمینه پیدایش مارکسیسم» دو محیط را عنوان کرده است: یکی محیط واقعیتها و دیگری محیط افکار؛ و یا به تعبیری که ما گفتیم، یکی جریانهای اجتماعی و دیگری جریانهای [فکری‏].

اما در مورد محیط واقعیتها و جریانهای اجتماعی مدعی است که دو چیز سبب پیدایش مارکسیسم شده است: یکی اینکه در قرن نوزدهم وضع سرمایه‏داری به شکلی درآمد که برای اولین بار طبقه‏ای به نام «پرولتر»- که معلول وضع صنعت و وضع کارخانجات و اوضاع اقتصادی این قرن بود و طبقه استثمار شده به شکل جدید بود- به وجود آمد. دیگر اینکه آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در بین مردم پیدا شده بود. البته عامل اول که عامل استثمار باشد امر بی‏سابقه‏ای نیست ولی این استثمار در قرن نوزدهم با عامل دوم یعنی آگاهیهای سیاسی همراه گردید؛ یعنی از یک طرف توده‏ها تحت فشار قرار گرفتند و از طرف دیگر آگاهیهای اجتماعی و سیاسی در میان آنها به وجود آمد و این امر سبب شد که زمینه تشکل توده‏ها فراهم گردد و بنابراین اگر تزی و فلسفه‏ای به نفع اینها عرضه می‏شد، زمینه پذیرش آن بسیار بود.

اما از جنبه محیط افکار، می‏گوید تقریباً همه عناصر فکری مارکس قبل از خود او فراهم شده است‏ «2» و مارکس در این زمینه چندان ابتکاری ندارد؛ آنچه را که به نام او

______________________________
(1). کتاب مارکس و مارکسیسم نوشته آندره پی‏یتر، ترجمه شجاع الدین ضیائیان، از انتشارات دانشگاه تهران.

(2). این مطلب را در پاورقی صفحه 11 توضیح داده است.

 

10