پیش گفتار

همه ي مسلمانان اتفاق نظر دارند كه قرآن موجود، همان كتاب آسماني است كه هيچ باطلي در آن راه نيافته است.
قرآن نوري است كه خاموشي ندارد، چراغي است كه درخشندگي آن زوال نپذيرد، دريايي است كه ژرفاي آن درك نشود، راهي است كه رونده ي آن گمراه نگردد، شعله اي است كه نور آن تاريك نشود، جداكننده ي حق و باطلي است كه هر درخشش برهانش خاموش نشود، بنايي است كه ستون هاي آن خراب نشود، شفادهنده اي است كه بيماري هاي وحشت انگيز را بزدايد، قدرتي است كه ياورانش شكست ندارند، حقي است كه ياري كنندگانش مغلوب نشوند.

قرآن، معدن ايمان و اصل آن است. چشمه هاي دانش و درياهاي علم است. سرچشمه ي عدالت و نهر جاري عدل است. پايه هاي اسلام و ستون هاي محكم آن است. نهرهاي جاري زلال حقيقت و سرزمين هاي آن است. دريايي است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند كشيد. چشمه اي است كه آبش كاستي ندارد، محل برداشت آبي است كه هرچه از آن برگيرند، كاهش نمي يابد، منزلي است كه مسافران راه، آن را فراموش نخواهند كرد. و نشانه هايي است كه روندگان از آن غفلت نمي كنند. كوهسار زيبايي است كه از آن نمي گذرند.

 

خدا، قرآن را فرو نشاننده ي عطش علمي دانشمندان و باران بهاري براي قلب هاي فقيهان و راه گسترده و وسيع براي صالحان قرار داده است. قرآن دارويي است كه با آن بيماري وجود ندارد. نوري است كه با آن تاريكي يافت نمي شود. ريسماني است كه رشته هاي آن محكم، پناهگاهي است كه قله ي آن بلند و توان و قدرتي است براي آن كه قرآن را برگزيند. محل امني است براي هر كسي كه وارد آن شود. راهنمايي است تا از او پيروي كند. وسيله ي انجام وظيفه است براي آن كه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد. برهاني است بر آن كس كه با آن سخن بگويد. عامل پيروزي است براي آن كس كه با آن استدلال كند. نجات دهنده است براي آن كس كه حافظ آن باشد و به آن عمل كند و راهبر آن كه آن را به كار گيرد و نشانه ي هدايت است براي آن كس كه در او بنگرد. سپر نگه دارنده است براي آن كس كه با آن خود را بپوشاند و دانش كسي است كه آن را به خاطر بسپارد و حديث كسي است كه از آن روايت كند و فرمان كسي است كه با آن قضاوت كند.

و در خطبه 176 مي فرمايد:

>واعلموا انّ هذا القرآن هو الناصح الذي لايغشّ، و الهادي الذي لايُضلُّ، و المحدِّث الذي لايكذب… و إنَّ الله سبحانه لم يَعِظ أحداً بمثل هذا القرآن، فانه حبل الله المتين و سببه الأمين، اذ فيه ربيع القلوب و ينابيع العلم و ماللقلب جلاءٌ غيره<؛

آگاه باشيد! همانا اين قرآن، پند دهنده اي است كه نمي فريبد و هدايت كننده اي است كه گمراه نمي سازد. و سخن گويي است كه هرگز دروغ نمي گويد. كسي با قرآن همنشين نشد، مگر آن كه بر او افزود يا از او كاست. در هدايت او افزود و از كوردلي و گمراهي اش كاست. آگاه باشيد! كسي با داشتن قرآن نيازي ندارد و بدون قرآن بي نياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد و در سختي ها از قرآن ياري بطلبيد كه در قرآن درمان بزرگ ترين بيماري ها،

يعني كفر و نفاق و سركشي و گمراهي است.

پس به وسيله ي قرآن، خواسته هاي خود را از خدا بخواهيد و با دوستي قرآن به خدا روي آوريد و به وسيله ي قرآن از خلق خدا چيزي بخواهيد، زيرا وسيله اي براي تقرب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشيد! شفاعت قرآن پذيرفته و سخنش تصديق مي گردد. آن كس كه در قيامت، قرآن شفاعتش كند، بخشوده مي شود و آن كس كه قرآن از او شكايت كند، محكوم است…

همانا خداوند سبحان، كسي را به چيزي چون قرآن پند نداده است زيرا قرآن ريسمان استوار خدا و وسيله ي ايمني بخش است.

قرآن بهار دل، و چشمه هاي دانش است. براي قلب، جلايي جز قرآن نتوان يافت، به خصوص در جامعه اي كه بيداردلان از دنيا رفته و غافلان و تغافل كنندگان حضور دارند.

طبيعي است كه چنين كتاب هدايت گر و روشن گري كه فرهنگ رفيع اسلامي را تشكيل داده است، مورد بغض و كينه ي دشمنان اسلام واقع شود و آن ها درصدد باشند كه با ايجاد شك و ترديد در سند و دلالت  اش، از اعتبار واهميت آن بكاهند. نقشه ي شيطاني دشمنان قرآن اين بوده است كه گمراهي و ضلالت را جايگزين هدايت و روشنايي نمايند و مردم را از اين ثقل اكبر و نعمت بزرگ الهي محروم سازند، اما خداوند اراده كرده است كه نورش فراگير شود، اگرچه كافران از آن خوششان نيايد.

پاسخ گويي به شبهه ي تحريف قرآن از دو منظر قابل بررسي است:

از نگاه درون ديني: اين راه براي كساني خوب است كه به پيامبر صلي الله عليه و آله

و قرآن اعتقاد دارند و با روايات وارد شده از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام درباره ي عدم تحريف قرآن، قانع مي شوند.

از نگاه برون ديني: اين راه براي كساني است كه اعتقادي به قرآن

و پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام ندارند. در اين روش بحث براساس اوضاع و شرايط طبيعي انجام مي شود و به روايات ديني استناد نمي شود. روشن است كه نگاه درون ديني براي مسلمانان و نگاه برون ديني براي همه ي افراد حجيت آور است.

روش اول در طول تاريخ به وسيله ي علماي اسلام به كار گرفته شده است و آن ها با توسل به روايات و آيات قرآني استدلال كرده اند كه قرآن از تحريف مصون است.

روش دوم براساس اوضاع و شرايط طبيعي انجام مي شود. در اين جا، در ضمن شش فصل به بررسي موضوع بر اساس روش دوم مي پردازيم:

فصل اول: تدوين قرآن در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله ؛

فصل دوم: جمع آوري قرآن در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله ؛

فصل سوم: مناقشه در فرض هاي احتمالي براي وقوع تحريف؛

فصل چهارم: تصريحات علماي اسلام بر سلامتي قرآن از تحريف؛

فصل پنجم: عوامل ايجاد و شيوع شبهه ي تحريف؛

فصل ششم: بررسي روايات تحريف.

—————————–

1. . نهج البلاغة: خطبه 198، ترجمه محمد دشتي.

فصل اول: تدوین قرآن در عصر پیامبر”صلی الله علیه و اله”

شواهد و قرائن بسيار به صورت آشكاري بر تدوين قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله دلالت مي كنند. اوضاع و احوال خاصي كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و مسلمانان در آن مي زيسته اند، مستلزم آن بوده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله در زمان حيات خويش به جمع آوري قرآن اقدام كند؛ زيرا:

الف) قرآن كريم به مثابه قانون اساسي امت اسلامي بوده است كه شاكله ي اصلي عقيدتي، فرهنگي و احكام تشريعي را تشكيل مي داده است. علاوه بر اين متقن ترين منبع تاريخي و بليغ ترين متن ادبي به شمار مي رفته است و مسلمانان صدر اسلام، منبعي غير از قرآن كريم نداشته اند تا به تدبر و فكر و انديشه در آن بپردازند، از اين رو قرآن تنها منبع فكري، اجتماعي و روحي آنان بوده است.

براي مثال، امت اسلامي در صدر اسلام، براي ايمان به وحدانيت و

صفات پروردگار و علم به جهان هستي و آگاهي از انحرافات اديان ديگر، دليل و منبعي غير از قرآن كريم در اختيار نداشته است.

اين موضوعا ت، ما را به اهميت ويژه ي قرآن در ميان مسلمانان آگاه مي كند و به ما مي فهماند كه مسلمانان به عنوان يك امت، چه نگاهي به قرآن داشته اند.

ب) مسلمانان از همان ابتدا به حفظ قرآن كريم اهميت بسيار مي دادند، زيرا جايگاه خاصي براي قرآن قائل بودند و اين كتاب آسماني اهميت زیادي در زندگي اجتماعي آن ها داشت و محور فعاليت هاي انساني و ارزشي ايشان به شمار مي رفت. به خاطر جايگاه و موقعيت ويژه و ممتاز قرآن، عده ي بسياري تمام قرآن را حفظ كرده و به عنوان حافظ قرآن شناخته مي شدند كه در بحث هاي آينده به اين مطلب اشاره ي بيشتري خواهد شد.

ج) رسول اكرم صلي الله عليه و آله در ميان امت اسلامي زندگي مي كرد و با غم و شادي هاي آن ها شريك بود. آن حضرت صلي الله عليه و آله به خوبي نيازهاي امت اسلامي را مي شناخت و مسئوليت عظيمي را كه بر عهده اش گذاشته شده بود، به خوبي درك مي كرد. او مي دانست كه چه خطرهايي امت نوپاي اسلامي را تهديد مي كند. او از همان ابتداي بعثت با رنج و دردهاي مسلمانان شريك بود و تا هنگام رحلت، لحظه اي از مردم جدا نشد. او فشارهاي ناشي از دعوت به سوي خداي متعال و ابلاغ رسالت را به خوبي درك مي كرد و در مركز وقايع و حوادث فكري، سياسي و اجتماعي قرار داشت.

چنين انساني كه واقع و حقيقت زندگي را به خوبي چشيده است و

بار رسالت و دعوت الهي را به دوش كشيده و هدايت انسان ها را در

سخت ترين شرايط برعهده گرفته و سال ها مسئوليت حكومت نوپاي اسلامي را به بهترين وجهي به انجام رسانيده و جنگ هاي فرهنگي و نظامي دشمن را با قدرت تمام مهار كرده است، آيا پذيرفته است كه قرآن كريم را به حال خود رها كرده باشد؟! آيا ممكن است كه تدبيري براي حفظ آن نينديشيده باشد؟!

د) از سوي ديگر امكانات تدوين و نگارش براي رسول خدا صلي الله عليه و آله فراهم بوده است. در آن زمان افرادي كه قادر به كتابت باشند، در اطراف رسول خدا صلي الله عليه و آله وجود داشته اند و وسايل كتابت از قبيل قلم و صفحه نيز فراهم بوده است و اگر به تاريخ مراجعه كنيم، ترديدي نمي ماند كه مسلمانان در آن روزگار از امكانات نوشتاري بهره مند بوده اند.

هـ) علاوه بر اين بايد به اخلاص و جديت رسول اكرم صلي الله عليه و آله در جمع آوري و حفظ قرآن توجه كرد. هيچ كس در اخلاص و تلاش پيامبر صلي الله عليه و آله ترديد نمي كند، اگرچه بسيار شكاك و دير باور باشد، زيرا پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در بدترين فروض و احتمالات، نمي تواند نسبت به قرآن بي توجه باشد، زيرا قرآن معجزه ي جاويد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و وسيله ي اثبات رسالت و ارتباط وي با جهان غيب بوده است و به وسيله ي قرآن با مشركان تحدي مي كرده است. او كه چنين ايمان و اعتقادي به قرآن داشته است، طبيعي است كه نسبت به حفظ و صيانت آن حريص بوده و نهايت اخلاص را داشته باشد.

عناصر پنج گانه ي اهميت قرآن كريم، خطر تحريف آن در صورت

عدم تدوين، درك و فهم اين خطر به وسيله ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، وجود امكانات تدوين و حرص و اخلاص پيامبر صلي الله عليه و آله در حفظ و صيانت قرآن كريم؛ براي ما يقين حاصل مي كند كه جمع آوري و تدوين قرآن در زمان رسول اكرم صلي الله عليه و آله به اتمام رسيده است.

روایاتی که به جمع آوری قرآن در زمان ابوبکر اشاره می کند.

رواياتي نقل شده است مبني بر اين كه قرآن در زمان خلافت ابوبكر جمع آوري و تدوين شده است. در اين زمان آيات قرآني كه بر چوب و پوست درخت خرما و استخوان كتف شتر و سفال و… نوشته شده بود، جمع آوري گرديد و آياتي را كه مسلمانان از حفظ داشتند، به شرطي كه دو شاهد بر قرآن بودن آن شهادت بدهند، جمع آوري شد. اين مطالب در حكايتي كه از زيد بن ثابت(1) نقل گرديده و همچنين در نصوص و روايات ديگري از اين قبيل آمده است.

واقعيت اين است كه نصوص و رواياتي كه درباره جمع آوري قرآن نقل شده است، بر صياغ و مضمون واحدي نيستند. اين روايات در اشخاصي كه به جمع آوري قرآن پرداختند، اختلاف دارند.

علاوه بر اين در زمان جمع آوري و طريقه ي جمع آوري و زمان اتمام

جمع آوري اختلاف دارند.(2)

به خاطر همين اختلاف و تعارض، روايات وارد شده درباره ي جمع آوري قرآن در عهد ابوبكر، از درجه ي اعتبار ساقط هستند و ممكن است كه وجود آن ها را به يكي از دو وجه زير حمل كرد:

اول) اين روايات درصدد است تا بيان كند كه قرآن به شكل مصحف، در اوراق و صفحات منظم در زمان ابوبكر جمع آوري شد و درصدد آن نيست كه بگويد: اصل تدوين و جمع آوري آيات قرآني به معناي كتابت از روي اوراق متفرقه و كتابت آنچه صحابه از حفظ داشته اند، در زمان ابوبكر انجام شده است. امري كه بعضي از اين احاديث بدان اشاره مي كنند!

اين تفسير بر اين اساس مي باشد كه به طور اجمالي صحت اين احاديث را پذيرفته باشيم، يعني بپذيريم كه عمليات جمع آوري وتدوين قرآن در صفحات و اوراق منظم، بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله صورت گرفته است.

دوم) اين روايات، قصه هايي است كه در زمان هاي بعد از عهد صحابه وضع شده است تا عطش مسلمانان در مورد دانستن چگونگي جمع آوري قرآن را فرونشاند. ما با تحقيق و تحليل تاريخ اسلام به اين نكته مي رسيم كه حركت ادبي گسترده اي در تاريخ اسلام ظهور كرد تا وقايع و حادثه هايي را كه مسلمانان صدر اسلام با آن ها درگير بودند، به شكل قصه و حكايت بازگو كند تا داراي تأثير مضاعف و جذابيت باشد. و حتي اين كار را در مورد حادثه هاي ايام جاهليت انجام دادند. البته اين قصه ها در اواخر عهد صحابه و در يك چارچوب ديني شروع شد و در عصر تابعين رشد و نمو يافت و در دوران بعدي توسعه ي بيشتري يافت. متأسفانه اين قصه ها به شكل اساسي بر اسرائيليات و اوهام و خيالات بنا شده بود كه تلاش مي كرد تا اهداف اجتماعي، سياسي، شخصي يا فرهنگي معيني را ترويج و محقق كند.

قصه پردازي، يك حركت جديدي نبوده است كه در اسلام تأسيس شده باشد؛ بلكه در عصرهاي مختلف تاريخي مورد علاقه عموم مردم از ملل مختلف بوده است. اين علاقه از قديم وجود داشته و در عصر حاضر نيز شاهد آن هستيم كه وقايع و حوادث واقعي مختلف، در قالب خيال پردازي هاي داستاني مطرح مي شود و درون مايه هاي اصلي خويش را از جهت گيري ها و اهدافي مي گيرد كه در واقعيت اجتماعي جريان دارد.

اگرچه ما علاقه منديم كه در تفسير اين احاديث به روش اول گرايش پيدا كنيم، اما مانعي نمي بينيم كه تفسير دوم را مطرح كنيم و آن را موضوع تحقيقي مفصل، درباره ي اين احاديث قرار دهيم.

علاوه بر اين به احاديث ديگري برمي خوريم كه تصريح مي كند جمع آوري و تدوين قرآن كريم در زمان رسول اكرم صلي الله عليه و آله به اتمام رسيده است و اين احاديث، صلاحيت آن را دارد كه با احاديث تدوين قرآن در زمان ابوبكر مقابله كند.

 

 

بقیه مطالب در دانلود فایل می باشد .

 

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.