موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

ساختن قبور

پیشگفتار

از زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله تا زمان ابن تيميه (متوفاي 708 هـ.) و شاگردش ابن القيم (متوفاي 751 هـ.) بيش از هفت و نيم قرن مي گذشت در حالي كه مسلمانان در امور شرعي خود، مسأله اي به نام حرمت ساختن قبر و وجوب انهدام آن را نمي شناختند تا اين كه ابن تيميه فتواي عدم جواز ايجاد ساختمان بر قبر را صادر كرد.

او اعلام كرد: ((ائمه ي اسلام اتفاق نظر دارند كه ساختن مشاهد بر قبور مشروع نيست و نمي توان آنها را مسجد قرار داد و نماز در آنها جايز نيست…))(1)

بعد از او ابن قيم الجوزيه اعلام كرد:

((خراب كردن مشاهدي كه بر قبور ايجاد شده اند، واجب است و در صورت قدرت، باقي گذاشتن آنها حتي براي يك روز هم جايز نيست.)) (2)

بعد از آنها محمد بن عبدالوهاب (متوفاي 1206 هـ.) ظهور كرد. او

سخت گيري و خشونت را به مذهبي فقهي كه بر اساس تكفير و متهم

ساختن به شرك بود مبدّل كرد. او تمام كساني را در نظر او مرتكب يكي از عوامل تكفير مي شدند، و حتي كساني كه با او در تكفير متهمان مخالفت ميورزيدند، مهدورالدم مي دانست و تصاحب اموال و ذريه آنها را جايز مي دانست!

پيروي حاكم درعيه، محمد بن سعود از افكار محمد بن عبدالواهاب يكي از مهم ترين عوامل شيوع افكار وي بوده است; زيرا وي با جمع آوري باديه نشينان و حمله به اطراف، باعث پيروي آنها از فرقه جديد شد.

از آن زمان تاكنون مساله ايجاد مشاهد بر قبور به يكي از مسائل مورد اختلاف تبديل شده است و وهابيون شنيع ترين برخوردها را با ساير مسلمانان دارند و آنها را به كفر و شرك متهم مي كنند و باعث خدشه دار شدن وحدت مسلمانان مي شوند.

با عنايت به اهميت و حساسيت اين مساله، در اين تحقيق به بررسي آن از جهات مختلف مي پردازيم تا به حقيقت پي ببريم و هدف ما آن است كه با حل اختلاف به وحدت هر چه بيشتر برسيم.

1. . مجموعه الرسائل والمسائل: ج 1، ص 59 ـ 60، چاب مصر.

2. . زاد المعاد: ص 661.

بررسی موضوع از نظر قرآن کریم

با مراجعه به قرآن كريم، آياتي را مشاهده مي كنيم كه ما را با نظر قرآن آشنا مي كنند و برخي از آنها عبارتند از:

1. خداي متعال مي فرمايد: {وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا}(1)

اين چنين مردم را بر آنها واقف كرديم تا بدانند وعده ي خدا راست است و در قيامت شكي نيست. آري درباره ي آنها با يكديگر مناقشه كردند و گفتند ((بنايي بر روي آنها بسازيد)). پروردگارشان به آنها آگاه تر است. ولي آنها كه مسئوليت كارشان را در دست داشتند، گفتند: ((عبادتگاهي بر درگاه آنها مي سازيم)).

اين آيه به قصه اصحاب كهف اشاره دارد و بيان مي كند وقتي مردم به اصحاب كهف دست يافتند، عده اي از آنها گفتند: ساختماني بر روي آنها بسازيم و عده اي ديگر گفتند: بلكه مسجدي را بر روي آنها بنا مي كنيم.

سياق آيه دلالت مي كند كه قول اول مربوط به مشركان و قول دوم مربوط به خداپرستان است. آيه، هر دو نظر را بدون نفي هيچ كدام مطرح كرده است و اگر يكي از نظرات باطل بود، مي بايست كه آن را بيان مي كرد و عدم بيان، بر قبول هر دو قول دلالت مي كند. بلكه آيه، قول خداپرستان را به گونه اي بيان كرده است كه مدح از آن فهميده مي شود و اين به قرينه مقابله بين قول آنها و قول مشركان است كه همراه با تشكيك مي باشد; زيرا خداپرستان با قاطعيتي كه ناشي از ايمان دروني شان بود، گفتند: ما به ساختمان اكتفا نمي كنيم، بلكه مسجدي را بر روي آنها بنا مي كنيم. اين سخن نشان مي دهد كه آنها خداشناس بوده اند و نماز و پرسش خداي متعال را قبول داشته اند.

فخررازي در تفسير خود مي نويسد: {لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا}; يعني خدا را در آنجا پرستش مي كنيم و آثار اصحاب كهف را به واسطه اين مسجد حفظ مي كنيم.(2)

شوكاني مي نويسد: پيشنهاد بناي مسجد، بر مسلمان بودن اين افراد دلالت مي كند و گفته شده است كه آنها از اطرافيان پادشاه بوده اند كه بر ديگران مسلط شده اند، اما قول اول صحيح تر مي باشد.

زجاجي مي نويسد: اين قول دلالت مي كند كه وقتي جريان اصحاب كهف آشكار شد، مومنان با تلاش و كوشش غالب شدند، زيرا مساجد مخصوص مومنان است.(3)

در اينجا مي بينيم كه عده اي از صالحان به مقام و جايگاهي دست يافته اند كه مورد عنايت و مدح قرآن واقع شده اند و در نتيجه ساختن مسجد بر قبور آنها و نماز خواندن در كنار آنها مورد عنايت واقع شده است.

شكي نيست كه شأن و مقام پيامبران و ائمه بالاتر از جوانان اصحاب

كهف مي باشد و هنگامي كه بناي مسجد و اقامه نماز در كنار قبور آنها جايز باشد، به طريق اولي براي انبيا و ائمه جايز است.

2. خداي متعال مي فرمايد:

{ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَي الْقُلُوبِ}(4);

همچنين بزرگ داشتن شعائر الهي به راستي از پرهيزگاري دل ها است.

ابتدا بايد اين دو سؤال پاسخ داده شود:

الف) معنا و مفهوم شعائر چيست؟

ب) آيا قبور انبيا و اوليا از شعائر هستند و آيا احترام به آنها و ساختن مقبره بر آنها از شعائر است؟

امر اول:

درباره امر اول بايد گفت: شعائر جمع شعيره است. شيخ طبرسي در مجمع البيان مي فرمايد: ((شعائر، جايگاه هاي ويژه براي اعمال هستند و شعائرالله، جايگاه هاي خاصي هستند كه خداوند آنها را محل عبادت قرار داده است. هر جايگاهي كه محل خاص عبادتي باشد، مشعر آن عبادت ناميده مي شود. در اين صورت شعائرالله، جايگاه هاي عبادت خدا هستند كه مي تواند موقف، مسعي يا منحر باشد.)).(5)

قرآن كريم در سه جاي ديگر اين كلمه را به كار برده است. براي مثال در سوره بقره مي فرمايد:

{إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ}(6)

همانا صفا و مروه از شعائر الهي هستند. در اين آيه به دو مصداق از شعائر الهي اشاره كرده است.

در سوره حج به مصداق ديگري اشاره مي كند و مي فرمايد:

{وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ}(7);

و قرباني را از شعائر الهي براي شما قرار داديم.

و در سوره مائده مي فرمايد:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ…}(8);

اي كساني كه ايمان آورده ايد، شعائر الهي را حلال نشماريد و حرمت ماه حرام، قرباني نشان دار و بي نشان را نگاه داريد.

چنانكه ملاحظه مي شود قرآن كريم در دو آيه به بيان سه مصداق از شعائر الهي كه مرتبط با حج هستند مي پردازد و در آيه ديگر از سبك شمردن آنها نهي مي كند و در آيه ديگر به تعظيم و بزرگداشت

آنها دستور مي دهد.

اگر چه اين آيات درباره حج وارد شده است، اما مفهوم خاصي را مطرح نكرده است، بلكه مفهوم عامي را بيان كرده است كه بر مصاديق متعددي دلالت دارد و آيات مذكور به برخي از مصاديقي كه با حج ارتباط دارد، اشاره كرده است اين دليل بر حصر مصاديق شعائر در اين موارد نيست، بلكه معنائي عام از آن فهميده مي شود.

 

 

بقیه مطالب در دانلود فایل می باشد .

 

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.