موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

 ده گفتار شهید مطهری

 

 

تقوا [ (ده گفتار)]
افَمَن اسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی‏ تَقْوی‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیرٌ امْ مَنْ اسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لایهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ‏ «1».
موضوع سخن، تقوا از نظر اسلام است. وضع این جلسه که قرار است فعلًا در هر ماه یک بار تشکیل شود برای ایراد یک سخنرانی به معنای فنی نیست، بلکه هدف این جلسات تحقیق و مطالعه جدی در اطراف یک سلسله موضوعات دینی است.
بنابراین اگر احیاناً از مراسم عادی در سخنرانیهای معمولی خارج شدیم، از وضعی که خودمان تصمیم گرفته‏ایم خارج نشده‏ایم. مثلًا ممکن است احتیاج پیدا کنیم در وسط سخنرانی
______________________________
(1) توبه/ 109: [آیا آن کس که بنای خود را بر اساس تقوای از خدا و خشنودی او نهاده بهتر است یا آن که بنای خود را بر لبه پرتگاهی که نزدیک فرو ریختن است نهاده، که در این صورت وی را در آتش دوزخ می‏افکند؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‏کند.]

17

قسمتهایی را از روی کتاب بخوانیم و یا آنکه در یک سخنرانی برحسب مطالعاتی که کرده‏ایم مطلبی را بگوییم و بعد در اثر مطالعه بیشتر و یا تذکر دیگران، در یک سخنرانی دیگر با کمال صراحت به اشتباه خودمان اعتراف کنیم و سخن اول خود را رد کنیم، و ممکن است این کار را یک نفر دیگر که در همان‏موضوع سخنرانی می‏کند انجام دهد و با دلیل و منطق سخن ما را رد کند.
چون قبلًا سخنران، موضوع سخنرانی خود را اعلام کرده ناچار است خود را حتی الامکان آماده کند و شنوندگان نیز از اول می‏دانند که چه موضوعی را می‏خواهند گوش کنند. آنها هم به نوبه خود، خود را آماده شنیدن یک موضوع معین می‏کنند و از این رو افاده و استفاده بیشتری می‏شود.
لغت تقوا
این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است؛ در قرآن کریم به صورت اسمی و یا به صورت فعلی، زیاد آمده است. تقریباً به همان اندازه که از ایمان و عمل نام برده شده و یا نماز و زکات آمده و بیش از آن مقدار که مثلًا نام روزه ذکر شده، از تقوا اسم برده شده است. در نهج البلاغه از جمله کلماتی که زیاد روی آنها تکیه شده کلمه «تقوا» است. در نهج البلاغه خطبه‏ای هست طولانی به نام خطبه متقین. این خطبه را امیرالمؤمنین در جواب تقاضای کسی ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کننده‏ای از متقیان بکند. امام ابتدا استنکاف کرد و به ذکر سه چهار جمله اکتفا فرمود ولی آن شخص- که نامش هَمّام بن شریح بود و مردی مستعد و برافروخته بود- قانع نشد و در تقاضای خود اصرار و سماجت کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام شروع به سخن کرد و با بیان بیش از صد
18