موسسه اندیشه ملل

موسسه اندیشه ملل

Search
Close this search box.

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 4 استاد شهید مرتضی مطهری

 

 

قوّه و فعل امکان و فعلیت‏ «1»

اگر خواسته باشید پیراهنی تهیه کرده بپوشید، برای انجام این منظور پارچه لازم است.

______________________________
(1). تغیر و تبدّل یکی از واضح‏ترین و مسلّم ترین حقایق این جهان است. جهان، ثابت و ساکن و جامد نیست. پدیده‏های جهان عوض می‏شوند و اشیاء از حالی به حالی دیگر، از وضعی به وضع دیگر و از کیفیتی به کیفیت دیگر در می‏آیند. یک باغبان با تجربه می‏داند دانه‏ای که به زمین می‏کارد تدریجا چه تغیراتی پیدا می‏کند و چه تحولاتی می‏یابد و چه شرایطی باید برای این کار رعایت شود. بسیاری از علوم بشر تحقیق در همین تغیرها و تبدّلهاست و قوانین همین تغیر و تبدّلها را کشف می‏کنند.

فلسفه نیز که با دیدی دیگر و ابزاری دیگر اشیاء را مورد مطالعه قرار می‏دهد تغیرات و تبدّلات طبیعت را بررسی می‏کند اما آنچه مورد توجه فلسفه است با آنچه مورد توجه علوم است متفاوت است. آنچه مورد توجه فلسفه است طبق خاصیت مطالعات فلسفی، جنبه کلی و عمومی دارد، نه به معنی اینکه آنچه علوم کشف کرده‏اند فلسفه یک کاسه می‏کند و تحت یک ضابط کلی در می‏آورد بلکه به معنی اینکه «دید» فلسفی «دید» دیگر و از زاویه دیگر است و همیشه آن زاویه‏ای که فلسفه از آن زاویه‏

 

11

 

و البته 1 اگر از پارچه‏ای که پنجاه سانتیمتر پهنا دارد ده سانتیمتر بریده پیش دوزنده ببرید خواهد گفت از ده سانتیمتر پارچه پیراهنی در نمی‏آید بلکه دست کم برای پیراهن اشخاص معمولی سه متر پارچه ضروری است، ده سانتیمتر پارچه را تنها به صورت سینه بند یک نوزادی می‏توان درآورد.

______________________________
می‏نگرد به نحوی است که اختصاص به نوعی خاص از انواع ندارد.

قسمتهای عمده قضاوتهای فلسفی درباره تغیرات و تبدّلات طبیعت مبتنی بر جنبه‏های متغیر قضاوتهای علمی نیست و از آنها ریشه و مایه نمی‏گیرد. برای قسمت عمده قضاوتهای فلسفی درباره این تغیرات، مسلّمات علوم و حتی مشهودات و محسوسات اولیه بشر در این زمینه کافی است.

فلسفه از آن جهت تغیرات و تبدّلات طبیعت را بررسی می‏کند که طبیعت نمایشگاه «قوّه و فعل» است. بعداً خواهیم دید که هیچیک از دو مفهوم «قوه» و «فعل» در عین اینکه صادقند و حقیقت دارند یک مفهوم حسّی نمی‏باشند، کلماتی از قبیل «پدیده» یا «ظاهره» یا «فنومن» درباره آنها صادق نیست همچنانکه این کلمات درباره وجود، عدم، وحدت، کثرت، حدوث، قدم، تقدم، تأخر، معیت، علّیت، معلولیت، ضرورت، امکان، امتناع صادق نمی‏باشد. و همچنانکه مکرر گفته‏ایم ذهن ما یک سلسله معانی و مفاهیم از جهان هستی و دنیای خارج دارد که اصول تصورات و اندیشه‏های بشر به شمار می‏رود و بشر به هیچ وجه قادر نیست با کنار زدن آنها و اکتفا به اندیشه‏های حسّی که «صور» مأخوذ از «پدیده» هاست تفکر کند. فلسفه بیشتر با این معانی و مفاهیم سر و کار دارد. مفهوم «قوه» و «فعل» از این معانی و مفاهیم‏اند.

 

1). برای اینکه مطلب خوب روشن شود و قانون «قوه و فعل» بهتر مفهوم گردد مصنوعات بشری مثال قرار داده شده‏اند. بشر برای برآوردن حوائج خویش در حدود امکانات علمی و فنی خود پاره‏ای از مواد این عالم را به شکل و صورتی در می‏آورد که حاجتی از حاجات اولیه یا ثانویه او را برآورد. نام این گونه تغییرها «صنعت» است. بدیهی است به هر اندازه که علوم مادی بشر پیشروی بیشتری پیدا می‏کند و قوانین طبیعت برای بشر بیشتر مکشوف می‏گردد، راه تسلط بشر بر طبیعت هموارتر و دایره فعالیت صناعی وی وسیع‏تر می‏گردد، چنانکه از مقایسه دیروز و امروز زندگی بشر پیداست.

 

 

12