آگاهی امامان از غیب 

پیشگفتار

انسان از (تركيب) ماده و روح آفريده شده است و هر يك از اين دو در ديگري تأثير مي گذارد. پژوهش هاي پزشكي ثابت كرده است كه بسياري از بيماري ها به ويژه زخم معده و ديابت (بيماري قند) كه بيماريهاي روان تني ناميده مي شوند، منشأ رواني دارند؛ از اين رو اين بيماري ها مانند افسردگي و روان گسيختگي (اسكيزوفرني)، با مصرف قرص هاي شيميايي و غيره درمان نمي شود بلكه بيشتر اين بيماري ها در اغلب موارد با شيوه هاي روان درماني معالجه مي شود.

در پي پژوهش هاي علمي در اين زمينه و به دنبال اقداماتي كه براي روشن ساختن نسبت تأثير متقابل، بين دو بعد مادي و روحي انسان انجام گرفت، علمي به نام خوي شناسي(مَنش شناسي) پايه گذاري شد كه هدف آن جهت دهي نيروهاي انسان و جامعه به سوي مقاصد اصلاحي، و بهينه سازي روابط انسان با خود و ديگران است. البته اين اهداف بايد پس از شناخت توانايي ها و استعدادهاي روان شناختي فرد دنبال شود تا بيش از حد توان بر دوش او بار گذاشته نشود. بهينه سازي و اصلاح استعدادها و توانايي ها نيز بايد به همين شيوه انجام گيرد تا پس از آن تربيت انسان و سوق دادن او به سوي كارهاي شايسته و باز داشتن او از انجام كارهاي ناشايست، امكان پذير شود.

از سوي ديگر، انسان با آينده وحتي با كشف اعماق گذشته هاي دور، رابطه تأثير گذاري و تأثير پذيري دارد مانند آنچه قرآن كريم از گذشته هاي دور براي پيامبر بيان كرده است تا توشه او در امر اصلاح باشد، از جمله داستان هاي بني اسرائيل با حضرت موسي عليه السلام ، توطئه ها و موضع گيري هاي يهود بر ضد پيامبران، مشكلات حضرت عيسي و آنچه براي حضرت يوسف رخ داد.

قرآن در به تصوير كشيدن گذشته، با رواياتي كه يهوديان در كتاب هاي آسماني تحريف شده آورده اند تفاوت دارد. خداوند متعال مي فرمايد:

{تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}(1)

اين از خبرهاي غيب است كه آن را به تو وحي مي كنيم. پيش از اين نه تو آن را مي دانستي و نه قوم تو. پس شكيبا باش كه فرجام (رينك) از آنِ تقوا پيشگان است.

انساني كه براي ساختن جامعه توحيدي تلاش مي كند، خود را نسبت به شناخت آنچه كه تصويري از سرانجام جهان ارائه مي دهد نيازمند مي بيند، زيرا مي خواهد حركت كنوني او هدفمند و هماهنگ با خواسته ها و آرزوهاي او باشد؛ مي خواهد حركت او بر پايه هايي محكم و مقدماتي درست استوار باشد، نه پر پايه وهم و خيال يا نيرنگ و تحريف.

و از سويي ديگر، سخن از غيب و آنچه بوده و خواهد بود، سخني تشريفاتي و بي ارتباط با واقع نيست، بلكه ريشه در اعماق تاريخ دارد و انسان به شكل هاي گوناگون با آن برخورد كرده است. مسأله غيب يك دغدغه مشترك ميان انسان هاست و همه گروه هاي ديني و غير ديني با شيوهاي خاص خود به آن پرداخته اند و به جز كساني كه از فطرت، دور و منحرف شده اند يا يك غرض سياسي مشكوك دارند، هيچ كس به هيچ وجه آن را انكار نكرده است.

ميراث دنياي غرب با وجود مادي بودن و دور بودن آن از منطق الهي، به اين مسأله پرداخته است كه پيش گويي هاي ((نوسترا داموس)) (1530ـ1556) نمونه بارز آن است.

اين مرد از رخدادها و اخبار آينده، از زمان خود تا آخر هستي، سخن گفته است اما پيش گويي هايي كه در كتاب خود گرد آوري كرده است، از قرن شانزدهم ميلادي تا پايان قرن بيستم را در بردارد. به دلايل مختلف، اين پيش گويي ها در دنياي غرب از شهرت بسياري برخوردار گرديده است به گونه اي كه اين كتاب تقريبا بيست و شش نوبت چاپ شده است و علاوه بر آن در بين سال هاي 1555 و 1643 چهار چاپ تحريف شده از آن منتشر شد.

مواردي كه نوستراداموس پيش بيني كرده دقيقاً تحقق يافته است، چه حوادث فردي و چه وقايع اجتماعي ونيز پيش گويي هايي او از رخدادهاي تاريخي، سياسي، فكري، علمي، تكنولوژي و جغرافيايي را بازگو كرده است مانند ساخت اسلحه جديد، اختراع بمب اتمي، استفاده از فضا براي جنگ و غيره، او حتي از توطئه ها، ترورها و انقلاب هايي كه امكان ندارد به ذهن كسي كه در زمان او مي زيسته است برسد، به تفصيل سخن گفته است از جمله: انقلاب فرانسه، اشغال بروسيه توسط فرانسه در سال 1601، محاصره پاريس، نبرد واترلو در 18 ژوئن 1815، مرگ هِنري دوازدهم در 1559، فوت سلطان سليم سوم در سال 1807 يا 1808 و فتوحات ناپلئون(2).

از اين رو شارحان و مفسرانِ اين پيش گويي ها بسيارند و همچنين رهبران وسران بزرگي كه در دوره پيش گويي ها حكمراني مي كردند براي آن اهميت فراواني قايل بودند و حتي آن را ترويج مي نمودند و از آن براي تبليغات رواني به سود خودشان استفاده مي بردند.

مثلا هنگامي كه جنگ جهاني دوم درگرفت و به اوج خود رسيد و به دستگاههاي تبليغاتي، بين سرويس هاي اطلاعاتي انگليس و آلمان گسترش يافت، از رباعيات نوستراداموس به عنوان يكي از شيوه هاي تبليغاتي و ضد تبليغاتي استفاده كردند. خلبانان متفقين، رباعيات جعلي و تحريف شده نوسترا داموس را بر سر آلمانيان مي ريختند زيرا ترس و وحشت در دل سربازان ايجاد مي كرد.

دين اسلام، اين شيوه را با تفاوت هايي در خاستگاه و هدف تأييد كرده است. پيامبر صلي الله عليه و آله هنگامي كه براي جنگ با مشركان حركت مي كرد مسلمانان را به نصرت الهي وعده مي داد و رزمنده مسلمانان نيز با اطمينان كامل با اين مسأله برخورد مي كرد.

قرآن كريم اين امر را تأييد كرده و خودش نيز در بعضي پيشامدها و اتفاقات، به حتمي بودن پيروزي وعده داده است. خداوند متعال مي فرمايد:

{لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ}(3)

((حقاً خدا روياي پيامبر خود را تحقق بخشيد (كه ديده بود) شما بدون شك به خواست خدا در مسجد الحرام درخواهيد آمد)).

و ميراث اسلامي نيز، مسايل غيبت و اخبار آخر الزمان و حكومت امام مهدي را در همين راستا مطرح مي كند.

سخن از امور غيبي در مسايل اجتماعي و نظامي منحصر نشده، بلكه به سرنوشت افراد نيز گسترش يافته است. نوستراداموس از اين فراتر رفته و از زمان مرگ حيوانات خبر داده است.

يكي از دوستان نوستراداموس خواست موهبت غيبي او را امتحان كند. از او درباره سرنوشت دو بچه خوكي كه در حيات خانه او (دوست) بودند سؤال كرد. نوستراداموس گفت: خوك سياه را تو مي خوري و خوك سفيد را گرگ مي خورد. آن مرد پيش آشپز خود رفت و به او دستور داد كه خوك سفيد را ذبح كند و براي شام آن شب آماده كند. دستور انجام شد، اما از بدشانسي، توله گرگ دست آموزي كه در خانه آن مرد بود گوشت را دزديد. آشپز كه ترسيده بود، خوك سياه را ذبح كرد و پخت و هنگام شام، بر سر سفره گذاشت. پس از صرف شام دوست نوستراداموس به او اطلاع داد كه آنها خوك سفيد را خورده اند و وقتي نوستراداموس پافشاري كرد كه آن غذا خوك سياه بوده است، آن مرد به دنبال آشپز فرستاد و او نيز به آنچه اتفاق افتاده بود اعتراف كرد.(4)

بقیه مطالب در دانلود فایل می باشد .

برای داشتن فایل به صورت رایگان از طریق تماس با ما در ارتباط باشید.